د.ا.ن شان ( سوم شخص ) :
"لعنتی
هیچ موقع نتونستم علت اینکه چرا مردم باید صبح خود به خود بیدار شن رو بفهمم"شان با خودش گفت
اون از صبح ها متنفر بود !
گوشی مشکی رنگش رو برداشت و صفحش رو باز کرد ... چرا عکس نایل روی تصویر زمینش بود ؟!
شونه ای بالا انداخت ... حتما به دلیل مستی بیش از حد دیشبشون بود .
دیشب ... چقدر فان بود !
رمز گوشیشو وارد کرد و به سمت گپ واتساپشون رفت !
با تعجب به اسم گپ نگاه کرد ... Zayn malik is hot 😎 ... نایل این اسم رو گذاشته بود ؟؟
د.ا.ن لیام ( سوم شخص ) :
از نظر لیام صبح همیشه باید متفاوت باشه ، چون اینجوری کل روزت متفاوت میشه !
صبح که بیدار شد اول از همه یه ورزش درست و حسابی تو باشگاه کوچیکی که تو خونش بود انجام داد ... بعدش دوش کوتاهی گرفت و الان هم داره وعده مورد علاقش رو میخوره ، یعنی صبحونه .
واقعا نمیتونست درک کنه که چجوری بعضیا از صبحونه بدشون میاد ... لیام بدون صبحونه هیچه !
داشت برای خودش لقمه بزرگی از نون تست و شکلات میگرفت که صدای نوتفیکیشن گوشیش باعث شد به گوشیش که رو اپن بود نگاه کوتاهی بندازه و دوباره به لقمه گرفتن مشغول شه .
مشغول خوردن اون لقمه که خیلی هم کوچیک نبود شد ولی دوباره صدای گوشیش بلند شد ...
توجه نکرد ...
و دوباره ...
و دوباره تر ...
و دوباره تر تر ...
هیچ موقع سابقه نداشت که اینقد پشت هم براش نوتفیکیشن بیاد .
"یعنی چیشده ؟!"
لیام با خودش گفت ...
دیگه نتونست جلوی خودشو بگیره .
قاشق شکلات رو گذاشت پایین ، به سمت اپن رفت و گوشیشو برداشت .
سریع با اثر انگشت قفل گوشی رو باز کرد و وقتی دید همه نوتفیکیشن ها از گروهی بود که یه روزم نمیشد لویی اونو تو اون گپ ادد کرده بودن تعجبی نکرد .
هیچی از اونا بعید نیس ... مخصوصا اون دونفر ... نایل و شان .
اسم گروهو که دید یکم تعجب کرد ... چقدر یه ادم میتونه خودشیفته باشه ؟...
Zayn malik is hot 😎
#Shawny : وات د هل
#Shawny : @iminlovewithgolf
پاره ای . سوراختو بچسب در روLoueh *-* : راحتش بزار
Loueh *-* : بعد یهو حمله کن
ESTÁS LEYENDO
OUR HELL *~z.m~*
Fanficزین: بهشت چیه ؟ هری : بهشت هِشت هِشت زین : فاک یو هزا بهشت واقعا یعنی چی ه : ببین چشاتو میبندی و دیگ نمیتونی به این دنیا برگردی دو تا در جلو خودت میبینی اون دری که قفله و نمیتونی بازش کنی بهشته ولی در دوم از قبل برامون بازه بهشت جای ما نیست این چ...