part 2

1.5K 312 242
                                    

توی راه رو قدم های بلند برمیداشت و زیر لب آواز میخوند
نمیتونست هیجانشو بخاطر حضورش توی مدرسه ایی که آرزوی خیلی از فرشته ها و حتی شیاطینه پنهان کنه

چون دیر تر از بقیه رسیده بود مجبور شده بود تنها به خوابگاهشون بیاد و وسایلاشو توی اتاق بزاره

باز کردن در اتاقشون مصادف شد با محو شدن لبخند از روی لبش : خدای بزرگ...میدونستم نباید با این کثیفای شلخته هم اتاق بشم...اینجا اتاق چنتا فرشتس یا محل دفن زباله...اصلا اینا کی وقت کردن اتاقو بترکونن؟

درحالی که با انزجار وارد اتاق میشد و زیر لب غر میزد گوشیشو دراورد و شماره ی لیامو گرفت

صدای همهمه یی که از پشت گوشی میومد باعث شد گوشی رو بیشتر به گوشش فشار بده تا صدای لیامو بهتر بشنوه

لیام : الو...لویی..کجایی پسر

لویی در حالی که داشت وسایلاشو توی یکی از کمدا جا میداد جواب داد : لیام توی این اتاق بمب ترکیده؟

لیام: چییی؟کی توی اجاق ترکیده؟

لویی درحالی که خندش گرفته بود گفت : کسی نترکیده احمق

لیام کلافه از سر و صداهای اطرافش داد زد : میشه بگی یک ساعته کودوم گوری هستی؟

لویی: توی اتاقمونم...اتاق

لیام: توی اجاق چه غلطی میکنی؟

لویی پوکر به روبروش زل زد: اصلا منطقیه که من توی اجاق باشم؟

لیام : عهه من که نمیفهمم تو چی میگی زودتر بیا توی سالن..همه جمع شدن اینجا

لویی بی حرف گوشی رو قطع کرد و به سمت سالن راه افتاد
........................

با رسیدنشون به سالن رو بیلی و زین گفت : تاحالا ندیده بودم این همه فرشته و شیطان یجا جمع باشن

بیلی بی حوصله رو یکی از صندلیا نشست : اولش اینطوریه بعد از اینکه سخنرانیای مسخرشونو تموم کردن کمتر این احمقارو میبینیم

زین درحالی که فرشته هارو دید میزد گفت: من که بدم نیومده...دست انداختنشون حال میده

هری با دیدن لویی که به سمت دوستاش میدوید پاهاشو دراز کرد و فقط چندثانیه طول کشید تا لویی پخش زمین بشه

با افتادن لویی و قهقه زدن هری و دوستاش توجه همه به اون سمت جلب شد

لیام با دیدن لویی با نگرانی بهش اشاره کرد و با نایل و آریانا به سمتش دویدن

لویی درحالی که از خجالت سرخ شده بود با عصبانیت سمت هری چرخید و داد زد : چرا پاهای درازتو از توی دست و پا جمع نمیکنی؟

هری خندید و سرشو یکم خم کرد :اخ ببخشید ندیدمت!اخه وقتی انقدر کوچولویی نباید تو مکان های به این شلوغی بیای ک زیر دست و پا له شی بچه!

Heaven or Hell [L.S]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang