part 5

1.3K 296 160
                                    

درحالي كه نقششو توی‌سرش مرورميكرد با چشم دنبال لويي گشت

اميدوار بود طبق حدسش توي محوطه مدرسه بتونه پيداش كنه

با ديدن لويي كه بين دوستاش ايستاده بود چند قدمي بهشون نزديك تر شد.....لويي هنوز متوجهش نشده بود

داشت قهقه ميزد و بين خندهاش چيزي رو براي دوستاش تعريف ميكرد
صداي خندش قشنگ بود...از ته دل بود...بي ريا...مثل ذاتش پاك

چيزي كه هرگز شياطين نتونستن لمسش كنن...چون اونا بايد توي وجودشون سياهيي و تاريكي رو هك كنن...روي لباشون دروغو...توي دلشون نفرتو...
اما اگه يه شيطان ناخالصي داشته باشه چي؟اگه دلش بخاد پاكي رو لمس كنه چي؟

اونا چه بلايي سر همچين شيطاني ميارن؟

ليام متوجه هري شد و زير لب به لويي گفت : استايلز پشت سرته !

لويي برگشت و شكه به هري نگاه كرد...دهنشو باز كرد كه چيزي بگه اما بجز چنتا كلمه ي نامفهوم چيزي ازش درنيومد

برگشتن لويي به سمتش باعث شد كه از افكار عجيب و غريبش خارج بشه و به واقعيت برگرده

هري : چرا مثل سكته اييا لبتو كج و كوله ميكني لويي...نترس قطعا عاشق چشم و ابروت نشدم و دلم براي ديدنت تنگ نشده بود....يچيزي راجب تروي هست كه بايد بهت بگم...شايد بتونيم سر اين موضوع يه مبارزه هم باهم داشته باشيم

ابروهاي لويي بالا پريد
کنجكاو شده بود...اما اون نمیتونست به یه شیطان اعتماد کنه!استادا چیزی نگفته بودن و لویی از قانون شکنی متنفر بود!

یکی از ابروهاشو بالا انداخت و مشکوک به هری نگاه کرد و دستشو به کمرش زد :چرا باید بهت اعتماد کنم؟

هري نیشخند زد و به ناخوناش نگاه کرد:اوه عزیزم!میتونیم بیخیالش شیم اگه از رقابت دوباره با من میترسی!

لويي دندوناشو روي هم فشار داد و جلو رفت و یکم روی پنجه هاش ایستاد تا هم قد هری شه:ترس؟اگر كسي بايد بترسه اون تويي جناب بازنده!

هری نیشخند زد و گفت:اوه اره؟ثابتش کن!

لویی اخم کرد:از کدوم طرف؟

و هری از عملی شدن نقشش نیشخند بزرگی زد و راه افتاد

...................................

هرچقدر که به سمت طبقه های پایین پیش میرفتن تردید لویی بیشتر میشد : من اصلا حس خوبی به اینجا ندارم....

و هری لو رو کاملا نادیده گرفت تا روی پیدا کردن اون در لنتی تمرکز کنه

بیلی قبلا نبودن نگهبانا و قفل نبودن در رو تضمین کرده بود
خب...اون بیلی ایلیش بود!

بلاخره به در قرمز که طرح های عجیب غریب مشکی روش خودنمایی میکرد رسیدن
و اخم بزرگ هری جاشو به یه نیشخند روی صورتش داد

Heaven or Hell [L.S]Where stories live. Discover now