Part 30

4.8K 835 899
                                    


هری

از روی صندلی بلند شدم . قلبم محکم تو سینه ام میکوبید .چرا ..چرا صداش رو میشنوم ؟؟ دور خودم چرخیدم انگار انتظار داشتم تو همین اتاق باشه .. ولی نیست ..

لو-هری؟ صدام رو میشنوی ؟

مارک..مارکم .. به مارک که دست زدم اینجوری شد. مگه دکمه واکی تاکیه ؟ دست لرزونم اومد بالا و دوباره با احتیاط به مارک دست زدم... شاید واقعا من مثل بیسیم شدم و با دوباره دست زدن بهش خاموش بشه ..

دیگه صدایی نشنیدم ..ولی باید مطمئن بشم .آب دهنم رو قورت دادم و بعد مردد صدا زدم

ه- ا..الو...؟

لو- هری !

فاک ! فاک ! فاک ! چرا این طوریه ؟ چطور صدام رو میشنوه ؟ نکنه .. نکنه این اطرافه ؟ لینک فقط در فاصله های کوتاه کار میکنه پس اون حتما همین جاهاست ..

ه- تو کجایی ؟

لو- خدای من هری ! .. صدام رو میشنوی ؟ حالت چطوره؟

ه- کجایی؟

لو- خونه ..تو اومدی؟ اومدی تو گله ؟ میدونستم برمیگردی

نفسم رو دادم بیرون و ضربانم آرومتر شد . دستم رو به صورتم کشیدم و لب تخت نشستم .هنوز نمیدونم چرا لینک کار میکنه ولی همینکه نزدیک نیست خوبه

لو- ولی اگر اومده بودی من میفهمیدم .. تو اینجا نیستی مگه نه؟

بالاخره داره دوزارش میفته . جواب ندادم . .این دفعه سعی کردم لینک رو ببندم و بلاکش کنم. تو این اوضاع همین رو کم دارم که لویی تو سرم حرف بزنه ..ولی نشد . لینک بسته نمیشه ..صداش میاد که همینجور داره حرف میزنه و میپرسه چرا میتونیم صدای هم رو بشنویم؟

ه- بسه !

لو- نه بس نیست . باهام حرف بزن . کجایی ؟ بزار بیام پیشت

ه- دیگه لازمت ندارم

چند لحظه ساکت شد و من به همه خداهایی که اون بیرون وجود دارن دعا کردم که رفته باشه..که دیگه حرف نزنه ..

لو- فقط برای مارک کردن من رو میخواستی ؟

ه- آره .. مثل تو که فقط برای سکس منو میخواستی. حالا که هردو به چیزی که میخواستیم رسیدیم بهتره تا وقتش نشده سراغ هم نریم.

لو- چی میگی ؟ تو جفت منی . من برای سکس ..؟ من به تو نیاز دارم . به همه ی وجود تو .

My AlphaWhere stories live. Discover now