Matters of past

"فقط یک بازنده"

طبق معمول همون ویو رو درست کرده بودن.لوهانی که یقه‌ی پیراهن براقش باز بود و مرتب روی میز می‌کوبید،خیلی خواستنی‌تر شده بود و سهونی که با تعجب و احتمالا علاقه بهش خیره شده بود،باعث می‌شد فکر کنن این یه فیلم از پیش ضبط شده بوده که اتفاقاتش چندبار همون‌طوری که دفعه‌ی اول پیش اومدن،تکرار میشن.با پیک توی دستشون این‌دفعه به جای بار سر میزشام نشسته‌بودن.

سکسکه‌ی طولانی‌ به سراغ لوهان اومده بود و توی اوج مستی اعصابش رو خورد می‌کرد.
دوباره بی‌مقدمه شروع به حرف زدن کرد و این‌بار با لحن جدی که از سهون می‌خواست تمام توجهش رو بهش بده صحبت می‌کرد.

-یادته یه‌بار بهت گفتم ددیم شو؟

-خیلی از این ددی و بیبی بودن سر در نمیارم ولی آره یاد_

پیکش‌رو روی میز کوبید و باعث شد قاشق‌و‌چنگال‌ها بلرزن.با همون لحن بچگونش حرف سهون رو قطع کرد و گفت:الان که بهش فکر می‌کنم،هیچ نیازی نبود که توی پرافاده رو راضی کنم ددیم شی.می‌دونی ددی‌ترین آدم دنیا کیه؟

بین سکسکه‌هاش این حرفای نامربوط رو کنار هم ‌چید و منتظر موند که سهون با نگاه پرسشگر بهش زل بزنه.

-نظری ندارم ولی امیدوارم نخوای اسم خودت رو بگی.

لوهان خنده‌ی غمگینی از این احترام کمی که برای مردونه‌بودنش قائل می‌شدن کرد و گفت:نه من مثل اون جوجه‌های توی فن‌فیکا نیستم که به زور بخوام اثبات کنم خیلی مردونم.من استریت نیستم پس چه دلیل تخمی براش دارم که بخوام خودم رو خیلی‌مردونه و گنده نشون بدم؟

-باشه آقای غیراستریت حالا ادامش رو بگو؛فکر کنم می‌خواستی از ددی‌ترین ادم دنیا رونمایی کنی.

-کریس!تنها همراه همیشگی من!هیشکی به پای ما نمی‌رسه.این عشقی که ما به هم میدیم،اجازه‌ی هیچ‌کار دیگه‌ای رو بهمون نمیده.

یک لحظه ساختمون تمام تصورات سهون خورد شد و فرو ریخت.این‌همه مدت لوهان کسی رو داشته و به روی سهون نمی‌اورده؟امکان نداره،ولی اون همین الان گفته بود عشق!باید می‌پرسید وگرنه امکان داشت همین الان پسر رو با لگد از خونه پرت کنه بیرون.

ابروهای تیره‌ش بالا رفته بودن.بعد از قورت دادن نوشیدنی‌ توی دهنش با لحنی که تلاش می‌کرد خیلی محکم نشونش بده گفت:تو با اون دوستت رابطه داری؟

لوهان امشب خیلی روی مود چرت و پرت به هم بافتن نبود وگرنه ممکن بود سهون رو فریب بده.
نگاه خیلی نادری به سهون انداخت و گفت:این کصشعرا چین میگی؟اون بهترین دوستمه.