Song: Home
By " Mashine Gun Kelly, X Ambassadors"
*
*
Song: Home
By "Phllip Phllips"🏡🌿🌿
Third Pov.
[ اونی که همیشه تهش آسیب میبینه، منم ]
لبه های کتشو بیشتر بهم نزدیک میکنه، هوا باز هم کمی سرد شده و به احتمال زیاد قرار بارون بیاد. این خوبه، بارون بالاخره میتونه کثیفیو از این شهر بشوره و ببره.
پشت در چوبی ایستاده و منتظره تا درو باز کنن. طی همین زمان کوتاه، هزار بار به بطری شراب توی دستش نگاه کرده. کلی با خودش کلنجار رفت که برای اومدن به اینجا چیزی تهیه کنه یا نه، و در آخر هم تسلیم تعارفات بیخود ذهنش شد.
در واقع اصلا حس خوبی نداره ولی بالاخره این پنهان شدن یکجا باید تموم می شد. منتظر موندن به نفعشه، اون میتونه ساعتها پشت در بایسته ولی هرگز کسی درو براش باز نکنه. اما بعد از چند ثانیه در باز میشه و اولین چیزی که میبینه، چهره کارنه.اخمشو که از صبح رو پیشونیش نشسته بودو کنار میزنه و وارد خونه میشه. بعد از اون روز صبح، دیگه کارنو ندیده بود. چون کارای شرکت زیاد شده بود و کارن نمی تونست به خونه بره.
ک_" تو چرا زنگ میزنی؟ مگه کلید نداری؟ اول در حیاطو باز کردم اما یادم رفت که این درو هم باید باز کنم. دوباره اینهمه راهو از اون بالا کوبیدم اومدم پایین، فقط برای جناب پین."
با یه حالت سرزنشگری میگه و مشروبو از دست پسری که حالا رو به روش ایستاده میگیره. لیام خندش گرفته، اون همیشه به خاطر این چیزا حرص میخوره. بی توجه به غرغراش دستاشو باز میکنه و به سمتش میره و میگه:" یعنی دو تا پله پایینو بالا رفتن به
دلتنگیت چربید؟ به خاطر تو اومدم اینجا، اگر دعوام کنی میرم."این فقط یه شوخی قشنگ نیست. حقیقته محضه!
قسمت زیادی از قلب لیام برای دیدن کارن اونو وادار به اومدن کردو کمی هم احترام به برادر بزرگتر. هر چی باشه، دلش اصلا نمیخواد که بقیه فکر کنن از اومدن به اینجا واهمه داره یا هرچیز دیگه ای.
امشب قرار سخت باشه، از همین حالا همه چیزای بدو حس میکنه، با اینکه هنوز چیزی پیش نیومده. کارن لیامو در آغوش میکشه و به این فکر میکنه که چجوری میتونه جو رو مساعد نگه داره. دست راستشو به گردن لیام فشار میده و گونشو میبوسه.
ک_" خوش اومدی و بابت مشروب هم ممنون، هرچند که لازم نبود. دلبریو تموم کنو بیا تو، میخوام برای لویی قهوه درست کنم."
آروم سرشو تکون میده و وارد سالن میشه، مثل همیشه. همه چیز دقیق و منظم، جوری که لیام اصلا دوست نداره باشه. اون از هرچیزی که به لویی وصلش کنه، دوری میکنه.
چیزایی مثل قهوه های تلخو جعبه های سیگارو همین منظم بودن.
همراه کارن وارد آشپزخونه میشه.