Song: Goner
By " Twentyone Pilots "🌿🌿
Third Pov.
[ بوی آبنباتو توت فرنگی میاد ]
با هزار بدبختی بعد از چندبار تلاش بی فایده بالاخره فرق وسط موهاشو درست باز میکنه و محکم دو طرف موهای مشکیشو میکشه و رهاشون میکنه.
اما موهاش باز تو هوا پرواز میکنن و سر جای خودشون برمیگردن، اینبار از دوتا گیر مشکی رنگ برای نگه داشتنشون استفاده میکنه.
دستاشو که حالا بعد از بیست دقیقه بالا نگه داشتن درد گرفتن، پایین میاره و یکم تکونشون میده.
ظرف رنگو از روی میز چوبی برمیداره و برس رنگو توی دستش میگیره، تو چشمای خودش نگاه میکنه و کلمه بِچ رو زیر لب زمزمه میکنه.آینه اونقدر تمیزه که زین حس میکنه همزادش جلوش ایستاده.
_" انقدر بیکاری که خونه ت داره برق میزنه از تمیزی بدبخت، داری وسواسی میشی. "
سرشو تکون میده و نفس عمیقی میکشه، برسو توی رنگ میزنه و آروم روی موهاش میکشه.
از اینکه اینکارو برای چندمین بار انجام میده زیاد مطمئن نیست، چون حتم داره یک روز سرشو با گیوتین قطع میکنه، چهره ش هر روز تکراری تر از دیروز میشه و اون بعد از امتحان کردن تمام راه حل های ممکن، راهی به جز کندن سرش نداره.وقتی کارش تموم میشه از یه پلاستیک برای خشک شدن رنگ استفاده میکنه و اونو روی سرش میکشه و از پشت گره میزنه.
ظرف رنگو تو سینک کوچیکش میذاره و دوباره جلوی آینه برمیگرده.
برای اینکه رنگ به لباسش نریزه فقط شلوار گرمکن طوسی پاشه و الان میتونه تمام تتو هاشو ببینه. اکثرشونو تو حالت جنون و دیوانگی زده، وقتی که فقط تتو میخواسته، فقط یه چیزی که بدنشو بپوشونه، اما چندتاشون به خواست قلبیش بوده، وقتی که کاملا هوشیار بوده.
مثل تتوی والتر روی سینه ش، یا اسم خواهرش رو دستش.
با به یاد اوردن صورت مهربون خواهرش لبخند میزنه اما خیلی سریع با دیدن تتوی یین یانگ روی مچ دستش، لبخندش محو میشه.
یین یانگ نشانه تضادیه که مکمل هم دیگه ن، نشون میده جهان با جمع اضداد در تعادله...
صدای تو سرش هیچوقت خاموش نمیشه، گاهی خوشحال میشه از اینکه چیزهایی رو به یاد
نمیاره اما اون صدا حقیقتو توی صورتش میزنه.جمع اضداد
اعتدال
حالا دیگه واسه ش چرنده...دست راستشو به ابروش میکشه و نگاهش رو جای خالیه بزرگ کنارش سرش قفل میشه.
دلش یه تتو میخواد، همونجا
جدیده و خوبه...میتونه کچل هم بکنه و این خیلی تغییر بزرگیه.
حالا حالش بهتره، برنامه داره و حوصله ش سر نمیره.