خب سلام جوجه های من
اول از همه میخوام خودمو معرفی کنم
من هانا هستم و این اسم مستعاره!
سال هاست توی فندمم قبل از اینکه خیلی هاتون باشید . کمرنگ و پررنگ شدم اما هیچ وقت نرفتم .
آدم خونه رو هرگز فراموش نمیکنهالان ۲۳ سالمه و وقتی ۱۶ سالم بود با واندی آشنا شدم
اولین چیزی که نوشتم اسمات بود😂
و تو اینستاگرام هم شروع کردمتو پیج خورشید که هرجا هست امیدوارم حالش خوب باشه.
اولین اسماتی که نوشتم انقدر سروصدا کرد که بقیه هم پشت سرش شروع شدن . میگم سر د صدا چون اون موقع نویسنده فارسی به تعداد انگشت دست بودن و اصلا واتپد نبودیم . و خب اسمات نویس خیلییی کمتر . اونم به اون شکل و شمایل. الان رو نگاه نکنید بچه ها کار بلد شدن😉
بنابراین تا مدت های مدیدی به عنوان عضو منحرف و ذهن کثیف شناخته میشدم 😆✌🏻
تا اینکه لوتن به وجود اومد
و برای منی که فقط اسمات نوشته بودم توی هر ژانری حتی ترسناک . نوشتن لوتن یه انقلاب بزرگ علیه خودم بود.لوتن اصلا قرار نبود یه داستان بشه .من فقط پارتای کوچیک تو اینستا برای یه سری فن آرت مینوشتم و خب با استقبال شماها روبه رو شد و شد چیزی که شما الان میشناسیدش.
اینجا پیج من و لوتن بود تا با میس ایکس آشنا شدم .اولین قسمتاس آلویز یو تو اینستاگرام بود . واقعا حیفم میومد کتابی به اون قشنگی تو اینستا بمونه لیاقتش بیشتر از اینا بود.پس به پیشنهاد من میس ایکس تصمیم گرفت کتابش رو وارد واتپد کنه.
بعد از اون من درگیر زندگیم بودم . فاصله زیادی با فندم گرفتم و هرکسی که هم دوره اییه من بود خدافظی کرد چون جو فندم چیزی نبود که اون اوایل داشتیم و خب این آدم رو دلسرد میکرد.
تا همین الانشم که رو تصمیم موندم و جز یکی دونفر با کسی تو فندم در ارتباط نیستم. همیشه سرم تو کار خودم بوده و با کسی مشکل نداشتم. چون عقیده هرکس خارج از حوصله منه که بخوام به درست یا غلط بودنش فکر کنم !
تنها چیزی که نیستم یه آدم متعصبه. من با لری شیپر ، کسی که لری رو قبول نداره ، زری شیپر ، زیام شیپر ، نری شیپر ، نیام شیپر و.... دوست بودم و واقعا برام مهم نیست به چی باور دارن تا وقتی که به کسی آسیبی نمیرسونن برای من انسان های قابل احترامی هستن.
اینا رو گفتم چون حقیقتا نمیدونم چه خبره تو این فندم😂 کی با کیه کی با کی دعوا داره . فقط میخوام که از این ماجرا ها دور باشم مثل همیشه.
این از ماجرای من و لوتن
شماها دوستان و خانواده من برای مدت طولانی بودید یه سریا از اول لوتن بودن و هنوز هستن یه سریا رفتن و خیلیا جدیدن.
خاطره هایی که ما داشتیم کنار هم متاسفانه انگار قرار نیست برگردن
و من اگه چیزی تو این ۲۳ سال زندگی یادگرفته باشم اینه که حسرت از دست رفته ها رو نخورم.
خاطراتم پاک شدن درسته اما ما اینجاییم که جدید هاشو بسازیمپس دوباره لوتن رو شروع میکنم شاید برای یه عده که اولیت قسمتا رو خیلی وقت پیش خوندن تجدید خاطره خوبی باشه.
ازتون انتظارات بیجا و عجیب غریب ندارم میدونم ممکنه سخت باشه کامنت گذاشتن واس پست تکراری.
هیچوقت هم آدم تهدید و شرط گذاشتن نبودم چون معتقدم ما نمیتونم به زور از کسی محبت و توجه بگیریم.
پس اگه لوتن رو دوست دارید
خواهشم اینه که ووت بدید و به دوستاتون معرفی کنید تا از سر گرفته بشه .
و اگه کامنت و حرفی داشته باشید خوشحال میشم بخونمشونببخشید که طولانی شد صحبتام . نیاز داشتم همین ابتدا باهاتون ارتباط برقرار کنم من به لوتن به شکل یه کتاب جدید
نگاه میکنم چون برعکس همیشه دیگه میدونم میخوام باهاش چیکار کنم 😂*جای بدی حذف شد داشتیم به جاهای خوب خوب میرسیدیم 😈*
پس لطفا اگر مایلید حمایت کنید و بهم روحیه بدید .
از فردا روزی ۱ قسمت آپدیت میشه.
تا ببینم جو چطوره و اگه لازم شد بیشتر میکنم.دوستتون دارم و خوب بمونید.
هانا 💜آخرین آمار و تصویر لوتن عزیزم.
Fuck people with kindness 😇
YOU ARE READING
Louten~[L.S]
Fanfictionیه اتفاق ساده و کوچیک باعث شد زندگی هری برای همیشه تغییر پیدا کنه . چه خوبه که از اتفاق های ساده و کوچیک ساده رد نشیم. این شما و این داستات زندگی هری و هم خونه جدیدش هم خونه ایی که از یک جعبه کفش کنار خیابون ، راه به آغوش گرم هری پیدا کرد. به زندگی...