مدل

1.6K 448 464
                                    

_خدای من !

_جدی میگی ؟

_اخه چطور ؟ لوتن؟

_نه معلومه که نمیتونم باور کنم...

_زین به مسیح قسم اگه بفهمم چرت گفتی...

_معلومه که خوشحالم فا... احمق

_اره اینجاست

_صبر کن

لوتن که رو دسته مبل به بالشتک کوچیکش لم داده بود و هری براش روی صورتش ماسک گذاشته بود
هری گوشی رو از گوشش فاصله داد و بهش نگاه کرد که چطور قاشق بستنیش رو لیس میزد و پاهاش رو روی هری   ۲ (قورباغش )گذاشته بود.

_زینه ! میخوای باهاش حرف بزنی؟

لوتن با تنبلی نگاهی به تی وی که کِرمیت رو نشون میداد انداخت و دوباره هری نگاه کرد و شونه هاشو به نشونه "نه" بالا انداخت . خب حوصله نداشت !

_نه نمیخواد باهات حرف بزنه
هری با نیشخند پشت تلفن به زین گفت و لوتن بیشتر تو جاش فرو رفت و ته مونده بستنی تو قاشقش رو لیس زد

+با من صحبت نمیکنه ؟ با مننننن؟ راستشو بگو هری
زین از پشت خط جیغ زد هری چشماشو چرخوند

_چرا باید دروغ بگم زین ؟

+چون نمیخوای اون به ما نزدیک بشه

_فک میکنم کاملا حق داشته باشم

+بیخیال هرولد تو داری شلوغش میکنی
زین با بیخیالی گفت

_دیروز نزدیک بود یه موز رو بکنه تو کونم
هری زیر لبی با حرص گفت و یکم از لوتن فاصله گرفت

_کاندومم گذاشت؟
زین با خندید
_زین!!!!
هری با عصبانیت هشدار داد و برای زین خیالی چشم غره رفت

+بلاخره که چی ... من واقعا نگرانتما هری ... اخرش به دلیل ازدحام اسپرم میترکی ... سکس هیچی حداقل یه دست جق بزن ...

_فقط خفه شو زین...
+واقعا دلم میخواست باهاش حرف بزنم

_متاسفم ولی اون کرمیت رو به تو ترجیح داد
هری با بدجنسی گفت و تو دلش قربون صدقه پسر کوچولوش که چند سانت اون طرف تر لش کرده بود رفت

+عوضی کونی
زین غرغر کرد و اخمای هری تو هم رفت

_بهش اونطوری نگو

+اوه نه اون که عزیز دل منه .منظورم تو بودی

_چرا من؟

_چون اون کرمیت شبیه توعه و در هر صورت لوتن تو رو به همه ترجیح میده

هری که حالش گرفته شده بود خود به خود لباش آویزون شد و زمزمه کرد
_نخیرم ...اون اینطوری فکر نمیکنه فقط این برنامه رو دوست داره ...من شبیه اون نیستم
+اره باشه هرچی تو میگی .حرفام یادت نره
زین با خنده گفت و بدون خدافظی قطع کرد

Louten~[L.S]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ