صف خپی ملت
قسمت قبل عالی بودید😍😂
کمربندا رو ببندید میخوام ببرمتون عشق و حال
این پارت بر اساس واقعیته یه قسمتش 😐
"فاک"
مرد زخمی و مجروح توی فیلم نالید+فاک؟
_لوتن !هرب جیغ زد و دونه پاپ کرن رو زد تو سر لوتنی که با جیغش از جاش پریده بود و دستشو رو قلبش گذاشته بود.
_دیگه هیچ وقتِ هیچ وقتِ هیچ وقت اون کلمه رو تکرار نکن ! فهمیدی؟
هری با اخمی که بین ابرو هاش نشسته بود انگشت تهدیدش رو برای پسر کوچولویی که باموهای شلخته ، دهن باز و پاپ کرنی که تو بین دوتا دستاش بود نگاش میکرد تکون داد .
_فا...ااک؟
لوتن با شک و چشمایی که ریز شده بودن اون کلمه رو تکرار کرد انگار که بخواد واکنش هری رو بسنجههری کاملا برگشت سمتشو دوباره یه اسنک به طرف پرت کرد که لوتن جاخالی داد
_گفتم نگو !
اخمش غلیظ تر شد تا بلکه گربه کوچولو حرفشو گوش بده
تنها چیزی که لازم داشت این بود که اون بیست سانتی تو خونه بچرخه و یه بند فحش بده.مادرا چطور بچه هاشون رو درست تربیت میکردن ؟!
هری بعضی وقتا دلش میخواست بره بشینه کمد تا خود صبح جیغ بزنه
یا خودشو تو وان غرق کنهاما البته که لوتن یه سوراخی پیدا میکرد تا خودشو به پسر فرفری برسونه و حرصش بده
مخصوصا وقتی که دستاشو پشتش بهم قفل میکرد و بدنش رو تاب میدادو اون نیشخند کج رو صورتش که دندون نیشش به نمایش میذاشت
چشمایی که از شیطنت میدرخشیدن ، ابی تر از هر وفت دیگه ایی دیده میشدن
گوشاش با بازیگوشی تکون میخوردن و دمش پشت سرش میرقصید.هری قسم میخورد میتونست هاله های شیطانی رو تو اون لحظه ها اطراف اون گربه کوچولوی معصوم ببینه.
مثل همین لبخند موذیانه ایی که الان رو صورتش بود
_فاک ..فاک ..فاک .. فاک
لوتن پشت سر هم با اهنگ میخوند و میرقصید
هری پرید روش و صدای جیغ پسر کوچولو بلند شد انگشتاشو گذاشت رو دهنش_همین الان تمومش میکنی شوخیم ندارم ... من دستمو بر میدارم و تو دیگه همچین کلمه ایی بلد نیستی ! مفهومه؟
هری شمرده شمرده گفت و تمام سعیشو کرد که چشمای گرد شده و مظلوم لوتن رو لحن جدیش تاثیر نذاره
انگشتش رو برداشت و خوشبختانه لوتن دیگه ادامه نداد_میدونی بعد از این همه وقت وقت تو هنوز اسم منو کامل نمیگی موندم چطور انقدر راحت و سریع این کلمه رو یاد گرفتی !
YOU ARE READING
Louten~[L.S]
Fanfictionیه اتفاق ساده و کوچیک باعث شد زندگی هری برای همیشه تغییر پیدا کنه . چه خوبه که از اتفاق های ساده و کوچیک ساده رد نشیم. این شما و این داستات زندگی هری و هم خونه جدیدش هم خونه ایی که از یک جعبه کفش کنار خیابون ، راه به آغوش گرم هری پیدا کرد. به زندگی...