فشن شو

1.9K 531 507
                                    

Vote ,comment and enjoy

_اوه پسر این معرکس..
_عجب کالکشنیه
_واوو زین ترکو....اخ لوتن

هری جیغ زد و سعی کرد انگشت شست پاشو  از دهن لوتن بکشه بیرون
_دوباره چیه ؟
هری چشماشو چرخوند و به پسر تقریبا همیشه عصبانی نگاه کرد.
لوتن با بی حوصلگی نفسشو بیرون داد و شونه هاش پایین افتاد

_خب تقصیر من چیه حوصلت سر رفته ...میدونی منم زندگی و سرگرمی خودمو دارم...

لوتن کلافه موهاشو بهم ریخت و دوباره مرتبشون کرد
خب تقصیر اون چیه وقتی اخر هفته ها برنامه مورد علاقش پخش نمیشه و اون هیچ سرگرمی دیگه ایی نداره ؟ هریم که از سر ظهر سرشو کرده بود تو اون کتاب عجیب غریب و نمیذاشت لوتن بهش دست بزنه

"هی اون کلی پولشه خرابش میکنی"
لوتن با یاد آوری حرفش دهنشو کج کرد و زبونشو رو به هوا دراورد و هری مبهوت نگاهش میکرد .
انگار که گربه کوچولو داشت با یه ادم خیالی جر و بحث میکرد و واسش زبون دراورد

_داری خل میشی...
هری با خنده گفت و لگد لوتن به کف پاش خورد و قلقلکش داد
قهقهش با دیدن قیافه با نمک وعصبانی  لوتن بلند شد و
گربه کوچولو دوباره با مشت و لگد و چنگ و دندون به جون انگشت شست هری افتاد

_هی هی اروم
هری گفت و اونو از انگشتش جدا کرد
_میدونی میتونم ازت به خاطر این جراحت ها شکایت کنم !
لوتن رو گذاشت رو پاش ، رو به روی مجله ایی که تو دستش بود
لوتن برگشت و رو به بالا سوالی نگاهش کرد و هری زخمای چسب خورده رو دست و پاشو نشون داد گفت

_بعد اونا میان دستگیرت میکنن و میبرنت زندان.

لوتن شکم هری رو چسبید و محکم بغلش کرد
هری دستشو پشتش گذاشت بدن کوچولوشو به خودش فشار داد

_نترس کوچولو ...اگه اون سر دنیا هم ببرنت میام میدزمت و میارمت خونه...

هری گوششو قلقلک داد و لوتن ریز ریز خندید و صورتشو به شکم هری مالید
_هرچند تو اونقدر کوچولویی که از لای میله های زندانم رد میشی

هری با شیطنت گفت .
لوتن چشماشو ریز کرد و جوری نگاهش کرد که انگار میگفت
"باز من به این رو دادم "

_اوه این عکسا رو ببین خوشت میاد
هری ناشیانه بحثو عوض کرد و لوتن بیخال خیره نگاه کردنش شد و رو کرد به مجله

خب از اونجایی که اون متن و نوشته ها رو نمیفهمید کتابای مصور رو بیشتر ترجیح میداد
و چی بهتر از مجله های مد و فشن هری.

با دیدن هر کدوم از اون مدلای عجیب غریب لوتن صداهای خاصی از خودش درمیاورد
و هری با دقت بهش گوش میکرد ببینه کلمه ایی میتونه بگه یا نه
اخرین باری که مستقیما راج این موضوع بحث کرده بودن هری مجبور به نقاشی اتاق شده بود
بنابراین ترجیح میداد میداد محتاط تر عمل کنه

Louten~[L.S]Where stories live. Discover now