L19Г

1K 269 311
                                    

(ووتشکسته!)

نایل با چشمای بسته سر میز نشست و سلام داد
-هی باس....

چشماشو مالوند و وقتی چشماشو باز کرد با چیزی که دید,
داد بلندی زد و از صندلی به بغل خورد زمین!

اونجا صدای خنده های دوست داشتنی هری بلند شد و لویی که برای نایل ابرو بالا انداخت,

نایل اروم یه دستشو لبه ی میز گذاشت و سرشو اورد بالا
حالا چشماش و کاکلای سبزش دیده می شدن!

-هری؟

هری اروم سر تکون داد

نایل چشماشو چرخوند
-هزار بار به لوییِ احمق گفتم نذار واسه شام زیاد بخورم که این طوری خوابای تخماتیک نبینم!

لویی با چشمای ریز به اون موجودِ زرد-سبز که با خیال راحت روی صندلیش بر می گشت نگاه کرد,

کارد رو از روی میز برداشت و محکم روی بازوی لختش کشید!

نایل داد کشید و با چشمای گرد به لویی نگاه کرد
-باس!
-حالا فهمیدی که بیداری جلبک؟ احمق منم یا تویِ توهمی؟

نایل به هری نگاه کرد و بعد به لویی ,

هری

لویی

چطوری؟

لویی؟

هری!

هری!

-هرییییی!
از اون سمت میز خودشو پرت کرد روی میز و دستاشو دور گردن هری بی چاره انداخت,
که باعث شد زیرش نونای تست له بشن و لیوان قهوش خالی بشه رو میز!

هری خندید و دستشو پشت نایل کشید
-اروم نایل اروم!
-روانی! کدوم گوری بودی؟ دلم برات تنگ شده بود,تارزانِ صورت قورباقه ایِ احمق!

نایل عقب رفت و بعد از صدا زدن تیفانی واسه خرابکاری که کرده بود به لویی نگاه کرد
-هروئین کجاست؟ فکر کنم باید به هروئین معرفیش کنیم!

لویی با اخم دهنشو باز کرد که هری نامحصوص دستشو روی بینیش گذاشت و واسه نایل که نگاهش روی لویی بود ابرو بالا انداخت

لویی:-او اره,حتما باید این کارو بکنیم!

نایل سر تکون داد و شروع کرد به فوت کردن قهوه ی جدیدی که تیفانی براش گذاشت

-راستش جوجه,باید چمدونتو ببندی!
لویی رو شنید و بهش نگاه کرد

-کجا؟
-نیویورک! تو و ددشات همراه بار,با کشتی می رین,مطمئن می شید که سالم برسه!

نایل به هری که خودشو با تستش مشغول کرده بود نگاه کرد
-پس تو چی؟ هروئین چی؟

-هروئین با من می یاد,نگران من نباش,بارارو از امروز بسته بندی کن,اشپزخونه ی جنوب و جنوب شرق هم مال هری می شه!

···I'm HeRoiNe···Место, где живут истории. Откройте их для себя