(ووتپد!)
شب بود و لویی روی تخت نه چندان سفتش دراز کشیده بود, بدنش خیس عرق بود...
سرش گیج می رفت و چیزی رو توی مشتش فشار می داد
نفس نفس می زد و مطمئن شد که کسی واسه ی کمک بهش اون بیرون باشه,مگر نه....
به قرص کوچیکِ توی دستش نگاه کرد
پلکاشو محکم به هم فشار داد و قرص رو توی دهنش انداخت...
حاضر بود بمیره تا به اون میله ی دار برسه...
'''''''''''''''''''''
سر و صدای کلانتری باعث شد هری از جاش بلند بشه و با اخم بیرون بره
ساعت 9 و چند دقیقه بود و بیشتر کارگاه ها و عوامل مهم مثل مورفی رفته بودن...
در اتاق رو باز کرد و دید که چند سرباز دارن سراسیمه از این سمت به اون سمت می دون!
یکیشون رو گرفت
-چی شده؟
-قربان, زندانی,تاملینسون,قرص خورده و شرایط ثباتشو داره از دست می ده!هری اخم کرد
-پس نگهبانای اونجا چه غلطی می کردن؟!از اتاقش خارج شد و داد زد
-زنگ بزنید اورژانش بی مصرفا!خودش دوید و سمت بازداشتگاه لویی حرکت کرد
روی تختش افتاده بود و یکی از سربازا سعی داشت باهاش حرف بزنه و به هوش بیارتش,
هری دستشو روی شونه ی سرباز گذاشت
-برو بالا,زنگ زدن اورژانش,به محض رسیدنشون بیارشون پایین!سرباز سر تکون داد و سریع از پله ها بالا رفت تا به در کلانتری برسته
هری کنار تختش نشست و دستشو روی نبضش گذاشت,
چشماشو باز کرد و دید که هنوز مردمکاش واکنش نشون می دن,
دستشو زیر بینیش گذاشت,
اروم و نامنظم نفس می کشیدبه در ورودی نگاه کرد و اروم دستشو توی جیبش برد,
کمی از اون پورد رو از توی جیب لباس فرمش به سر انگشتاش مالید و دستشو اروم زیر دماغ لویی کشید...و با نفس بعدی که کشید,
لویی شروع کرد به سرفه کردن و روی تخت دولا شد و کنار هری هر چی خورده بود رو بالا اورد...البته بیشترش مایه سفید رنگی بود که خیلی خوب به نظر نمی یومد!
هری اروم دستشو پشتش کشید و روی شقیقشو بوسید
-چیزی نیست,بهتر می شی,آمبولانس داره میاد...لویی دوباره روی تخت دراز کشید و حس کرد کل سرش می سوزه و چشماش تار می دیدن
-منظم نفس بکش,و هوشیار بمون!
لویی نگاهشو به هری که خیره نگاهش می کرد داد و شروع کرد به نفس عمیق کشیدن
-افرین!همون لحظه چند نفر از پله ها پایین اومدن و هری تونست دو نفر با لباس دکتری و با برانکاردی که حمل می کردن و اون سرباز رو پشت سرشون ببینه...
YOU ARE READING
···I'm HeRoiNe···
Teen Fiction···Larry Stylinson Action Fanfiction··· من هروئینم, همسر هری ادوارد استایلز اون یه کارآگاهه, ولی, اون کشته شد... به دست تو, تاملینسون! |این ففیک دارای صحنه های خشن,قتل و مرگ,مصرف مواد,اسمات,فحاشی می باشد! استریت نیست!| ,',',',',',',',',',',',',',','...