(ووتولوژی!)
زین وارد ماشین شد و به نایل نگاه کرد
-های!به اون ایرلندی که پر انرژی تر از هر وقت دیگه ای بود نگاه کرد
-خوشتیپ شدی!
و این تعجبشو بیشتر از هر وقت دیگه ای برانگیخته کرد!
-تو هم همین طور!
و نایل ماشین رو راه انداخت-هی زینی,یه چی بگو!
زین ابرو بالا انداخت و دستی به موهاش کشید-چی بگم؟
-هر چیزی که نیاز داری بگی تا یه نفر بشنوه!زین به قیافه ی اون بلوند نگاه تا ببینه جدیه یا نه!
که با قیافه ی طبیعی نایل که به جاده چشم دوخته بود مواجه شد,
گلوش رو صاف کرد
-اوکی,خب چطوره,راجب امروزم برات بگم,و تو هم می تونی بعدش همین کارو بکنی!نایل مشتاقانه سر تکون داد
-اوکی!'''''''''''''''''''''''
وقتی به خونه ی لویی رسیدن,زین حس کرد نایل قراره خفتی چیزی بکنتش!
-نایل؟ اینجا کجاست!
-خونه ی من!
زین ابرو بالا انداخت و کنار ماشین موند
به روی خودش نیاورد که دفعه ی اولی نیست که میاد اینجا!نایل چشماشو چرخوند و کنار دروازه ایستاد که زین به تاریکی مطلق اون عمارت نگاه کرد
پسری کت و شلوار پوشیده با عینک سبزی روی چشماش جلو اومد و زنجیر زنگ زده ی در رو از دورش باز کرد
-خوش اومدید اقای هوران!
نایل برای قیافه ی متعجب زین ابرو بالا انداخت و وارد خونه شد و پشت سرش هم زین...زین توی تاریکی تمام نایل رو دنبال می کرد تا عقب نمونه
-این چطور خونه اییه!
-نکنه انتظار داشتی وسط شهر,بین مردم عادی,و توی یه خونه ضایع زندگی کنیم؟خب,این به نظر منطقی می یومد!
نایل جلوی در قدیمی خونه ایستاد و دوبار به در کوبید,
و در توسط زن خدمتکاری باز شد
-هی تیفانی!نایل سلام کرد و وارد شد و پشت سرش زین تمام محیط رو از نظر گذروند,
داخل هیچ شباهتی با بیرون نداشت
خونه کاملا بازسازی شده و مدرن بود و همه چیز خیلی زیبا و طبیعی بود!به غیر از اون دو نفری که روی کاناپه نشسته بودن و انگاری داشتن با چشماشون هم رو سلاخی می کردن!
نایل نزدیکشون شد
-هی گایز!ددشات و لاشخور نگاهشون رو به نایل و بعد به زین دادن لاشخور یه ابروشو بالا انداخت و به زین نگاه کرد
-این یارو دیگه کیه!زین با چشمای گشاد به دوتا از بزرگترین خلافکارای تحت تعقیب نگاه کرد و دستشو سمت تفنگش برد ولی با قیافه ی نایل که با مظلومیت نگاهش می کرد و سرشو به چپ و راست تکون داد, دستشو کنار بدنش انداخت و نگاهشو به اونا برگردوند
YOU ARE READING
···I'm HeRoiNe···
Teen Fiction···Larry Stylinson Action Fanfiction··· من هروئینم, همسر هری ادوارد استایلز اون یه کارآگاهه, ولی, اون کشته شد... به دست تو, تاملینسون! |این ففیک دارای صحنه های خشن,قتل و مرگ,مصرف مواد,اسمات,فحاشی می باشد! استریت نیست!| ,',',',',',',',',',',',',',','...