56
🔞اسمات 🔞
-یادت میارم..
و منو سمت دیوار هول داد و چسبوند به دیوار و لبشو روی لبم کوبیدچشمامو بستم و خودمو بهش سپردم
این حسی که دلم بود چی بود؟ دلتنگی؟ خستگی؟ هیجان؟ آرامش؟
حتی نمیدونستم اون لحظه چه احساسی دارم
طعم لباش همون بود.. بوی بدنش همون بود..همون تهیونگ خودم
با زبونش لبمو فشار داد که دهنمو باز کنم ولی خب نکردم و اروم به سینش زدم.. مسخرس بگم ازینکار چندشم میشه؟
ازم کمی فاصله گرفت و با تعجب نگام کرد
+ته این حرکت خیلی چندشه
-برو بابا.. گفتم ببین چی شده حالا..
+نکن من دوس ندارم
-ایح باشه
و سرشو سمت گردنم برد
سرمو بالا گرفتم و منتظر اون سوزش لذت بخش شدمبوسه ای به سیب گلوم زد و کنار ترقمو مارک کرد و دستشو روی عضوم کشید
برام مهم نبود اگه کسی ببینه.. فقط الان تهیونگو میخواستم
بعد از گذاشتن چندتا کیس مارک سمت تخت هولم داد و روی تخت انداخت
روم خیمه زد و بازم شروع کرد به مارک کرد
هر مارک که میزاشت جاشو لیس میزد و این باعث میشد موهای بدنم سیخ شه و نتونم ناله هامو خفه کنم
کمی فاصله گرفت و تیشرتمو درآورد و بعد تیشرت خودشم دراورد و انداخت پایین تخت و دوباره شروع به بوسیدن گردن و ترقوم کرد و کم کم پایین رفت و نیپل سمت چپمو به دندون گرفت
درد لذت بخشی توی سینم پیچید
وقتی با دست دیگش با نیپل سمت راستم بازی کرد و شروع به مکیدن کرد دیگه ناله هام دست خودم نبودمیخواستم جیغ بزنم
سرشو بیشتر به خودم فشردم
چندلحظه فقط تو اون حالت بودیم که پایین تر رفت و تا زیر شکمم رو بوسه گذاشت
دوباره فاصله گرفت و اینبار شلوار و باکسرم رو باهم دراورد و بعد باکسر خودشو
توی اون لحظه حتی حس هوایی که به پایین تنم خورد هم لذت بخش بود
از جام بلند شدم و عضوشو توی دستم گرفتم.. دیگه نمیتونستم صبر کنم
-انگار یه نفر اینجا خیلی عجله داره
و پوزخندی زد و زبونشو روی لبش کشیدمعلومه که دارم
-نظرت چیه اینبار کمی متفاوت تر باشه بیبی؟
+اره فکر خوبیه مثلا اینکه تو زیر باشی
پوزخند زدم-چی؟ نه منظورم این نبود
با شک نگام کرد
YOU ARE READING
My Turn! [VKOOK]
Fanfictionدوتا دوست مجازی که کم کم عاشق هم میشن با یه اتفاق کات میکنن و دیگه خبری از هم ندارن و زندگی یکی ازونا تباه میشه.. چی میشه اگه در آینده اونا عضو گروه معروف بی تی اس شن و بعد ازینکه دوباره به هم حس پیدا کردن بفهمن همون آدمان؟ _تو همونی؟تو همون عوضی...