. از نظر دخترایی که من میشناختم خیلی باحال و رومانتیک حساب میشه یه پسری اینطوری باشه باهات و من همیشه خدا وقتی این جمله رو بهم میگن با قیافه پوکر فیس با خودم میگم "چه جاذاب چون از نظر من فقط یه استاکره لعنتیه " و بعدش هم که بقیه رفتارا شونو میبینم میگم " اصلا بیاید ببریدیش ! نمیخوامش به خدا ، مال خودتون !"
البته شاید اونشب و حتی فرداش همه چیز استثنا شده بود چون حتی بعد از شام پیاممو سین نکرده بود و جوابمم نداده بود . حتی روز بعد و روز بعد ترش هم ازش خبری نبود .
ŞİMDİ OKUDUĞUN
قبول کردن چیزی که سخته
Vampir-completed- تمام شده نوع این داستان یجورایی رول پلی ماننده ^^ دختری که به خاطر ذات و درونش از سرنوشتش فاصله گرفته . و پسر سمجی که ول کن دختر نیست . *نکته قابل توجه : این داستان فرق داره چون اسمی از شخصیت ها برده نشده . یعنی یجور داستانه بین شما و...