جنی
جیسو با گیجی گفت:شماها واقعا عجیب هستین. ساعت ده شبه! نمیخواین برین خونه؟
چنگ گفت:اونی نمیخوای اینجا باشیم؟
جیسو:ن نه! تا هروقت که دلتون میخواد بمونین.
ترسیدی جیسو هاها.
جیسو:حالا بیخیال این موضوع شماها کجا میخواین درس بخونین؟ مدرسه داره شروع میشه.
چنگ:اونی، هنوز یه ماه وقت داریم تا بهش فکرکنیم. ولی فکرکنم من برم وای جی.
جیسو:اس ام منو دعوت کرده تا اونجا درس بخونم.
چنگ:تصمیم با خودته اونی.
جیسو:من میرم وای جی! خیلی وقته از اونجا خوشم میاد، و میخوام که با تو باشم.
و یه دفعه ای هول کرد، به خاطر اعتراف یه دفعه ایش؟
چنگ همونطور که رنگش هم رنگ گوجه شده بود گفت:چی؟
جیسو:من میخوام با شماها باشم!
خودتو نجات دادی اونی.لیسا در گوشم گفت:این دوتا پرنده عاشق واقعا دیگه رد دادن.
گفتم:دقیقا.
و دوتامون باهم خندیدیم.
جیسو با هیجان گفت:خب بچه ها! ما هفته بعد توی وای جی ثبت نام میکنیم!
و همینطوری به هوا مشت میزد. وات د فاک؟
اون واقعا عجیبه.هممون با هیجان گفتیم:ایوللل.
_
گفتم:دارین میرین خونه؟
چنگ:اره دیگه. مرسی! همیشه مواقب خودتون باشین.
جیسو:ببخشید بچه ها، ولی من باید برم ماشین رو بیارم.
چنگ:اونی وایسا منم بیام.
و سمت جیسو دوید.
لیسا با خنده گفت:پس، هروقت دیدمت میبینمت.
من نمیخوام بری.
واد د فاک جنی؟! چی داری میگی؟!
سرمو پایین انداختم و گفتم:اره حتما.
لیسا سرمو نوازش کرد و سمت در رفت.
ولی یه دفعه ای دستش رو گرفتم.
جنی داری چیکار میکنی؟! ولی... نمیتونم جلوی خودمو بگیرم. یه چیزی توی بدنم نمیزاره لیسا رو ول کنم.
لیسا با چشمای گشاد و متعجب نگام کرد ولی بعدش لبخند زد.
لیسا:باشه، اگه نمیخوای برم. نمیرم.
هنوزم سرم پایینه و همونطوری گفتم: ولی باید بری خونه.
بغلم کرد و گفت:باشه، فردا میام دنبالت، میریم همونجای مورد علاقمون.
نگام کرد وبا لبخند ادامه داد: خوبه پرنسسم؟
چشمام برقی زدن و محکم لیسارو بغل کردم و گفتم:مرسی!
تازه متوجه ری اکشنم شدم و سریع از بغلش بیرون اومدم.
تعظیم کردم و گفتم:امم. بابت ری اکشن یهوییم ببخشید. متاسفم.
لیسا خندید. وای خدای من اون خندید.
لیسا:اشکالی نداره، تو خیلی کیوتی. من دیگه باید برم، منتظرم هستن.
و باهام خداحافظی کرد.
با لبخند گفتم:مواظب خودت باش.
لیسا:اگه تو بگی چشم.
و رفت.
حس کردم صورتم قرمز شده. تو باهام چیکار کردی لیسا؟
هلووووو گایزززز چطورینننننن😍😍❤❤
این پارت خیلی کوتاه بود ولی زود اپش کردم به خاطر تشکر از حمایت هاتون واقعاااا ممنونمممم❤💚💙💓
مرسیییییییییی😍😍😍❤💚💙💗💟💞💛💜
امیدوارم که از این پارت خوشتون بیاد❤
و خوشحال میشم که ووت و کامنت بزارین❤
YOU ARE READING
FIGHT FOR LOVE
Fantasyالهه ای که عاشق یک برده شده.پدرش کسیه که به عشق اعتقادی نداره یک الهه برای جنگیدن واسه عشقش چیکار میتونه بکنه؟ دوستان این یه فیک ترجمه هستش امیدوارم که خوشتون بیاد❤ پیج اصلی:QueenJendeukie@