سوم شخص
جنی همینطور که گریه میکرد، گلدونی رو که لیسا براش گذاشته بود رو محکم بغل کرده بود.
چنگ با خودش فکرکرد:چرا این گلدون رو بغل کرده؟
الهه افرودیت با قدرتش، چهارتا تخت ساخت.
افرودیت:چهیونگ کمکم کن و تک به تک روی تخت ها بزارشون.لیسا رو بلند کردم و اروم روی تخت خوابوندمش.
جنی رو صدا زدم و گفتم:باید استراحت کنی اونی، میدونم خسته ای.
جنی:ولی، لیسا چی؟
اون الان زخمی شده ولی هنوزم داره به لبسا فکرمیکنه.
چهیونگ:لیسا حالش خوب میشه، عمش اینجاست. فعلا استراحت کن اونی، هروقت بیدار شدی برات همه چیو توضیح میدم.
جنی گلدون رو کنار تختش گذاشت و خوابید.
الهه افرودیت:چهیونگ، به نظرم نیازی نیست جنی همه چیو بدونه، اون در هرصورت به لیسا توی مسیرش کمکش میکنه.
لیسا قراره دلیل اصلی پدرش رو به خاطر این کاراش رو بفهمه، بعد اون به خاطر ازادیشون و همچنین برگشتن حافظه جنی میجنگه.
این برای لیسا خیلی سخت میشه که ما یه مشکل دیگه به زندگیش اضافه کنیم.چهیونگ:حق با شماست الهه افرودیت، ولی چیکار باید بکنیم؟
الهه افرودیت:میتونی عمه صدام بزنی عزیزم.
و چهیونگ هم در جواب فقط لبخندی زد و سرش رو تکون داد.
الهه افرودیت:مجبورم حافظه جنی رو پاک کنم. فقط جایی که همه چیو دید و تقریبا متوجه هویت همشون شده بود.
چنگ:میتونین روی من حساب کنین، همه چیو بهش توضیح میدم.
الهه افردیت همونطور که به اون سه نفر کمک میکرد گفت:تو یه فرشته ای چهیونگ. خیلی ممنونم. ولی دقیقا توی سختی های لیسا باهاش اشنا شدی.
چهیونگ هم که به الهه افرودیت کمک میکرد گفت: من قبل از اینکه لیسا رو ببینم زندگی خیلی ارومی داشتم، ولی با اومدنش انگار یه نوری توی تاریکی توی زندگی من به وجود اومد، اون همیشه کنارمه، پس منم همیشه کنارم، همیشه. اون بهترین دوستمه، البته نه بهترین دوستم نیست، اون مثل خواهرمه.
چنگ ادامه داد:الان، اپارتمان مثل دو سال پیش شده. همیشه شلوغ و پر سر و صدا، همیشه باهم دعوا میکنیم، تنهایی و خوشحالی که داشتم، بهم ریخته، و پیچیده شده. ولی فکر میکنم که من دیگه نمیتونم بدون لیسا زندگی کنم.
افرودیت با لبخند گفت:خیلی خوشحالم که لیسا دوستی مثل تو داره، من مطمعنم که همیشه مراقبش هستی. وقتی دیدم چجوری کنار لیسا زانو زدی و فکرمیکردی که از دستش دادی مطمعن شدم که تو بهترین کسی هستی که لیسا میتونست به عنوان یه دوست پیدا کنه.
YOU ARE READING
FIGHT FOR LOVE
Fantasyالهه ای که عاشق یک برده شده.پدرش کسیه که به عشق اعتقادی نداره یک الهه برای جنگیدن واسه عشقش چیکار میتونه بکنه؟ دوستان این یه فیک ترجمه هستش امیدوارم که خوشتون بیاد❤ پیج اصلی:QueenJendeukie@