1.prt.

1.6K 92 5
                                    

مقدمه:

اون مرد گناهکار، مردی که به ظاهر خودش رو گناهکار نمیدونه ولی!
حرفه اش چیه؟ زورگیری؟..باج‌گیری..؟کلاهبرداری..؟

اون دل داره؟ وجدان داره ؟ منکه میگم داره ...

پس چرا شد گناهکار؟
چیشد که تهش جانگ کوک این مسیرو انتخاب کرد
شاید وقتی دید بین این ادم های دوراندیش و ظاهر بین
یا باید درّنده باشی یا بذاری اونا تورو بدرن ..

و ایا عشق به سراغش میاد ؟
کسی که همیشه به عشق پشت پا زده میتونه عاشق بشه؟
*جیمین پر از شورو احساس درست نقطه مقابل جانگ کوک
جیمین کسی که حاضر نیست حرف زور بشنوه
و با زبون تندو تیزش از خودش دفاع میکنه

______________________________________

با اخم غلیظی نگاهش کردم . گریه میکرد.برام مهم نبود ای کاش خفه میشد..
صداش رو مخمه

روبهش با صدای بلند : سانا برو پایین دیگه نمیتونم تحملت کنم

دختر با گریه داد زد: نمی خام جانگ کوک ..چرا درکم نمیکنی ..؟ توکه میدونی عاشقتم چرا با زندگیم معامله کردی؟ چرا؟

از صدای جیع هایی که میکشید کنترلم رو از دست دادم ..سریع از ماشین پیاده شدم به طرفش رفتم دروباز کردم بازوشو تو چنگ گرفتم و کشیدمش بیرون .. توانه مقاومت نداشت ..هیچ کس توان مقاومت در برابر من رو نداره

غریدم: بیا بیرون هرزه ..یا‌گم میشی یا همینجا کارتو یکسره کنم

جیغ کشید : دیگع میخای باهام چیکار کنی من هرزم یا تو؟ تو منو بدبخت کردی دیگه چی دارم میخای ازم بگیری؟

هلش دادم و با اخم : باهات چیکار کردم
بهت تجاوز کردم؟ ازت فیض بردم؟ ی شب رویایی برات رقم زدم؟

دختر هق هق میکردوبخاطر اشکایی که از صورتش جاری بود یه حلقه ی سیاه از مایع ریمل دور چشماش نشسته بود
نشست رو زمین زار میزد
دلم براش نمیسوخت ..این حقشون بود..اونا از نظرم بیشتر از چندتا هرزه نیستن
من اونارو میشکنم و لذت میبرم وقتی میبینم جلوم زار میزنن
من جانگ کوک کسی که هیچکس باهاش برابری نمیکنه غرورم برای خودم ستودنیه

ی لگد به پاهاش زدم : خودتو جمع کن ..یک بار دیگع دوروبرم پیدات بشه زنده نمیمونی

سرشو بلند کردو با گریه: میدونم .تو باهام بازی کردی کاری کردی دوست داشته باشم وقتی از خانوادم جدام کردی گفتی همش ی بازی بود

عصبی شده بودم این دیگه زیادی داره لفتش میده
یقشو چسبیدم و بلندش کردم ..جیغ میکشید و سعی میکرد از زیر دستم فرار کنه زل زدم تو چشماش تموم خشمم ریخته بودم تو چشمام.فکم منقبض شده بود

تکون محکمی بهش دادم: تو.. برام..مثل..عصباب بازی بودی اینو برای اخرین بار بهت گفتم همم تو اولینو اخرین نفر نیستی سانا اصلا میدونی چیه؟

بلندتر داد زدم : عاشق اینم احساس لطیفتونو به اتیش بکشم اشکو تو چشاتون ببینم کاری کنم جلوم زانو بزنید بگید هرکاری بگی میکنم فقط ترکم نکن
واونجاست که برام با یه تیکه اشغالم هیچ تفاوتی ندارید

هلش دادم با پشت افتاد رو زمین..ناله کرد ..بی صدا هق میزد
بهش نگاه کردم و لبخند پرنگی زدم ولی اروم اروم هیچ اثری از اون لبخند رو لبم باقی نموند

صدایی تو گوشم تکرار میشد.. تو یک گناهکاری
ولی اینو دوست داشتماز ایینه جلو نگاهی به صورتم انداختم مثل همیشه اخم رو پیشونیم بود
درست بین ابرو هام .. این اخم با من انس گرفته بود.دستمو سمت ضبط و دستگاه پخش بردمو تا جایی که میتونستم بالا بردم

______________________________________

Hi♡

امیدوارم خوشتون بیاد

sinner(коокмin)Where stories live. Discover now