مطمئنم عاشق این داستان میشید😍
✨⏳۷۰ سال از پایان جنگ میگذره...⏳✨
1920s
درست مثل گردش فصل ها گردش آواتار هم هست ،انسان هایی که توانایی کنترل هر چهار عنصر رو دارن
بعد از مرگ هر آواتار ، طبیعت یه آواتار جدید رو انتخاب میکنه...
آواتار جدید، کورا در حال...
داستانازنگاهکورا: با تن زین و خانوادش وارد جشن شدیم سالن بزرگ و باشکوهی بود همه جا نورپردازی شده سنگینی نگاه هارو رو خودم حس میکنم چند نفر اومدن پیش ما و با تن زین مشغول حرف زدن شدن «آقایون معرفی میکنم آواتار کورا» به من اشاره کرد
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
«اوه ، دیدار شما باعث افتخاره آواتار کورا ، من نماینده قبیله آب جنوبی هستم ،تالاک!» از همون اول معلوم بود اهل قبیله آبه «از آشناییتون خوشبختم» «فکر میکنم برای برقراری توازن ، زمان خوبی به شهر ما اومدین» «مگه اینجا مشکلی هست؟» با کنجکاوی از اون و تن زین پرسیدم «زیادی بزرگش نمیکنی تالاک؟» «فقط از روی حواس جمعی ، من فقط نمیخوام چیزی قافلگیرمون کنه تن زین! » «تا زمانی که ما توی این شهر هستیم قافلگیری اتفاق نمی افته جناب نماینده تالاک»
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
رئیس بیفانگ گفت «فکر میکردم این مهمونی فقط برای پادشاهی آتش باشه ، تن زین!» اضافه کرد
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.