(تهیونگ)
سرم از روی فرمون برداشتم اه خیلی درد میکرد
شانس آوردم سری ماشین از مسیر خارج کردم
وگرنه جسدمم از ماشین در نمیومد تو آینه به
زخم پیشونیم نگاه کردم اوفف خیلی درد داشت
باید پانسمان میشد شتتت اوپا خدا الان با این
حال برم خونه بدتر میشه گوشیم برداشتم و
زنگ زدم به کوک جواب نداد فاک چیکار کنم
ی نگاه به ساعت کردم شت من چند ساعت
بخاطر ضربه خواب بودم شبه فاک همین فاک
سریع ماشین روشن کردم رفتم سمت خونه
سریع در زدم و اوما در باز کرد با دیدن
حال خوبش تعجب کردم سریع گفتم_اوما اوپا کجاست خوبه
+آره خوبه دکتر امد ماینش کرد گفت
چیز خواصی نیست پسرم چی شده
چرا سرت خونیه_پس من میتونم برگردم پیش جیمین
+البته اول بزار سرت پانسمان کنم
_نیاز نیست اوما همون جا پانسمان میکنن
+باشه پسرم مواظب خودت باش
_ممنون اوما راستی باز حال اوپا بد شد
بگو تا بای متخصص حرف بزنم ببینم
وی میشه+باشه پسرم
سرم تکون دادم و رفتم بیرون اوففف
این زخم لعنتی چقدر درد داره اه سوار ماشین
شدم راه افتادم سمت بیمارستان.(جیمین)
همین جور که سر بچه رو ناز میکردم و گاهی
میبوسیدم در اتاق باز شد و تهیونگ بای سر
پانسمان شده امد تو سریع بدون اینکه
بهش فرست بدم پرسیدم+ چت شدهههه توووو
_ششش چیزی نیست ی تصادف جزیی بود
+ی تصادف جزیی بود و درددد چرا به
جلوت توجه نمیکردییی اگه خدای نکرده
میمردی من بی تهیونگ میشدم چه گوهی
میخوردی هان_باشه باشه اروم باش امدم تا مین جو
رو بگیرم تا یکم بخوابی معلومه که
بیدارت کرده بدش من این پرنسس+نه حال تو همین جور خوب نیست
میترسم بدتر بشه_حتما من بودم که تا دو هفته تو کما بودم ها
+اه باشه ولی مواظب باش اون خیلی
ظریفه_تو دو هفته ای که نبودی من پوشک و
شیر این بچه رو عوض میکردم و بهش میدادم
پس زر نزن دایه دل سوز تر از تهیونگ#انقدر حرف زدید از خواب بیخوابم کردین
+ببخشید کوک
_زیبای خفته بیدار شد ساعت خواب
خندیدم و بچه رو به ته دادم و یکم تو جام
دراز کشیدم حیمم خوابم نمیبره چیکار کنم_گوسنفد ها رو تا صد بشمور تضمینی خوابت
میبره+غیر زر زدن و غذای زیاد خوردن اسکل بازی
قابلیت ذهن خونی داری_نه تو بلند حرف زدی فرزندم حالا هم
جا زر مفت زدن شروع به شمردن کن :)همون جور که گفت شروع به شمارش کردم
که فاک این رایحه از کجا بود اییی خیلی
بد بود دیدم ته هم انگار حالش بد شده این
رایحه ی س.ک.س بود اصلا اصلا خوب نبود
بوی خیلی تعفن آوری داشت تحملش سخت
بود ته که دست به دماغ شده بود کوکم
نزدیک بود شکوفه کنه فقط با حالت بدی
نالیدم+ کوکک رایحت بزار روم خیلی رایحه
خیلی اجزم کردهههههسرش تکون داد امد سمتم اروم دماغش
روی گودی گردنم نهاد و شروع به رایحه
گذاری کرد اه خیلی بهتر شد______________________________________
ببخشید که کم بود ولیییی قول
میدم سریع باز آپ کنم اونم بیشتر
الان 🙂❤
YOU ARE READING
love And Winter ❄️:)#kookmin
Fanfictionاسم: بی نام ( گشادیه دیگه ) ژانر :امپرگ _امگاورس_رومانتیک _اسمات کاپل: کوکمین_ویمین_هوپمین:) خب: جونگ کوک نوه آقای جعونه که تو سن سیزده سالگی مادرش به دست پدرش کشته میشه و بدون پدر و مادر با پدربزرگش ثروتمندش زندگی میکنه ما بین این قضایا جونگ کوک...