part 15 : i wanna eat you

4.7K 580 53
                                    


+ گوکی من میترسم نمیخوام سواره اون شم ، بزرگه و صداهای بلندی درمیاره ...تهیونگی بدش میاد ...

با نق های بچگونه ای که برای باره صدم بود که اون هارو میشنید گوش کرد ، امروز صبح تصمیم گرفته بود که یه سفره کوچیک دو نفره داشته باشن تا آرامش پیدا کنن‌....

اما از وقتی که پاشو توی ماشین گذاشت مجبور به شنیدن بهونه گیری ها و یوقتایی گریه های تهیونگ بود‌...

‌حتی براش خوراکی های مورد علاقه ، عروسک ، لباس برای یونتان و کلی چیز های دیگه از فروشگاه های بزرگ زنجیره ای که تو راه بودن خریده بود ...

اما هیچ تغییری تو حاله اون پسر بچه شیطونش ایجاد نشده بود ...

" تهیونگ !! اون فقط یه اسبه لعنتیه و همه دوست دارن سواره اونا بشن ...خب ؟ ترس نداره بیبی "

با کوبیده شدن پای راسته تهیونگ رو زمین و نوچ گفتنش ، اخماش توهم گره خورد ، این بهانه گیری ها اصلا از نظرش رفتار درستی نبود ....

شاید اگه یکم اون بیبی بویش رو تنبیه میکرد یاد میگرفت که مواقعی که جانگکوک از وقت و کارش میزنه تا فقط خودشون خوشبگذرونن دلیلی برای پسر بد بودن نداره .....!!!

" پس تصمیم گرفتی پسره بدی باشی ؟ درسته کیم تهیونگ ؟ "

با لجبازی سرشو تکون داد و 'اهومی ' زمزمه کرد ...

" جالبه "

انگشتای باریک و بلنده ته رو لای دستاش قفل کرد و اون رو با خودش سمت ماشین کشید، توجهی به غر زدن ها و حرف هایی مثل  : دستم شکست یا ددی کوکی بدجنسه ' نکرد ....

تدی بره بداخلاقشو روی صندلی عقب پرت کرد و خودش هم همون عقب نشست و با ریموت پرده های پنجره رو بالا داد ...

نگاهی به پسرش انداخت که با سره پایین و لب های به شدت خوردنی اویزونش قهر کرده و دست به سینه نشسته ...

" تهیونگی میدونه که رفتارش خیلی بد بوده؟ "

+ نعع !!

" چیزی میخواستی که برات نخریدم؟ یا اینکه کاره بدی کردم که خودم نفهمیدم ..هوم ؟ بگو انجل چیزی که ناراحتت کرده رو به زبون بیار

"

با حرفای ارومش باعث شد اخمای های خرس عسلیش باز شه و با شدت خودشو تو بغلش بچپونه ...

+ ددی ....

اوه خب خیلی عجیب بود ، چون اصلا ددی صداش نمیکرد مگه اینکه بوسه میخواست یا درخواست بغل از جونگکوک میکرد ..

" چیشده بیبی بوی "

+ تو سه روزه منو بوس نکردی و من وقتی دیشب میخواستم بغلت بخوابم و تو برا قصه بخونی گفتی که خیلی خسته ای و حوصله هم نداشتی ....

The angle of my heart [Completed]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt