teah pov :
سره میزه شام با اون نگاه های احمقانش باعث شد هول بشم و قاشق از دستم ول بشه تو بشقاب بعد هم دهنه گشادشو باز کرد هر هر خندید ..
فقط از خودم متنفرم که باید از همچین موجودی مواظبت کنم نگهداری از خرگوش های درحاله جفتگیری خیلی اسون تره ازنگهداریه یه نره خره ۳۰ و خورده ای ساله ..
هی ته اروم باش ..
نباید فوش بدی و بد دهنی کنی تو یه موجوده پاکی ..
از سره میز بلند شدم و تشکری کردم ..جونگکوک : اوه بیبی خیلی زود سیر شدی ..فک نمیکنی باید بیشتر بخوری تا از کوتوله بودن درای؟
چییی فاک بهت پسره ی کونی اگه فقط الان میتونستم جوابشو بدم یه فاکه بزرگ بهش نشون میدادم ..تهیونگ : خیر من سیر شدم ..البته کوتوله ها زندگی بهتر از غول های بی شاخو دم دارند ..
ودف این چی بود گفتم حتی معنی هم نداشت ..
پوذخندی زد و مشغوله غذا خوردنش شد ..رویه تخته جدیدم افتادم ..خیلی دلم برا موچیم تنگ شده ..
یعنی الان چیکار میکنه ؟ پدرو مادرم دلشون برایه من تنگ نشده ؟
خیلی زود بغضم گرفت و شروع به گریه کردن کردم ..
همیشه همین بودم وقتی دلم تنگه کسی میشد خیلی زود گریم می گرفت...
یوقتایی حتی وقتی جیمین به مدرسه میرفت و من تنها بودم هم گریه میکردم تا برگرده ..
Jk pov :پسره ی پرو
دوبار بهش خندیدم منو جلو خدمتکارا و مادرم ضایع میکنه ..
اما از حق نگذریم دیدنه حرص خوردنش و غر زدن های زیره لبیش لذتش از هرچیزی بهتره..
وقتی که پاهای کوتاه و تاینیشو رو زمین میکوبه خیلی کیوت میشه ..دوست دارم بیشتر بشناسمش ..
شاید وقتشه اون عشقه کهنه و مسخره رو دور بندازم ..
این پسر درست تایپه منه ..
_____________________دمه دره اتاقه تهیونگ مکثی کرد و در زد ..
صدایی با فین فین جوابش رو داد ..
تهیونگ : بله (فین )*جونگکوک : میتونم بیام تو ..کارت دارم ..
تهیونگ سریع بلند شد و اشکاش رو پاک کرد دلش نمیخواست سوژه یه دیگه ای دسته اون بده ..
تهیونگ : بفرمایید تو ..جونگ کوک اومد تو و از دیزاین دکور اونجا خندش گرفت ..
کلی شمع های کوچولویی که شکله فرشته بودند و همین طور ملافه ای که روش نوشته بود I'm baby angle و پس زمینه صورتی گل گلی داشت ..تهیونگ کلافه از نگاه هاش چشم غره ای رفت و ...
ته : کاری بامن داشتید ؟
جونگکوک : امم خب میخواستم بگم ..بیا بریم بیرون ..
خب اصولا ساعت ۱۲ شب هیچ جایی غیر از بار ها و دیسکو های شلوغ باز نبود ..
تهیونگ : اما خیلی دیر وقته ..
جونگکوک : خوش میگذره ..تهیونگ : پس صبر کنید من اماده شم ...
جونگکوک باشه ای گفت و رویه تخت نشست ..
تهیونگ : گفتم میخوام اماده شم ..
جونگکوک : مشکلی نیست ..

VOCÊ ESTÁ LENDO
The angle of my heart [Completed]
Fanficکاپل : kookv ژانر : smut . Romance. Daddy kink . Fantastic خلاصه : تهیونگ فرشته ی طبیعیت یهو یه ماموریت عجیب بهش میخوره اونم اینه که برای محافظت از جونگکوک به زمین بره .. اما تهیونگ میتونه مواظب جونگکوک خشن و افسرده ای باشه که تازه عشقش رو از د...