-"فصل بارندگی نزدیکه"-"دوستش ندارم!"
سمتش چرخید و دستشو زیر سرش ستون کرد
-"چون هیتت نزدیکه؟"
-"از اون نمیترسم...فقط3روزه،ولی اگر مقامات حرفی بزنن"
-"میدونی پدرتم با ازدواجت موافقه"
-"اون انتخابشو به خودم داده منم میخوام خودم انتخابش کنم"
خودشو بیخیال نشون داد
ساق دستشو روی چشم هاش گذاشت
سو پوزخندی زد و سر موجود روی پاشو نوازش کرد
-"هنوزم منتظر اون شاهزاده ومپایرسی؟"
لرزشی که به بدن جیمین افتاده بود کاملا اشکار بود و نمیتونست انکارش کنه
ساق دستشو بیشتر به صورتش فشرد و سعی کرد عادی رفتار کنه
-"بس کن جیمین..3ماه گذشته و هیچ خبری از دیون نیومده!"
بلند شد و به درخت کنارش تکیه داد
-"کی میخوای این بحثو تموم کنی؟"
-"زمانی که تو فکر کردنو بهش تموم کنی...فقط1ماهی که اون اینجا بوده دیدیش...خودتم میدونی اگر پدرت و هوسوک بفهمن چقدر عصبانی میشن!توکه نمیخوای باهر کسی که اون ها انتخاب کردن ازدواج کنی؟"
-"شوکی...برمیگردیم قصر"
-"رفتار بچگانتو تموم کن جیمین"
-"تو هم رفتار پدرانتو تمومش کن سو!چون تو نتونستی به چیزی که میخوای برسی دلیل نمیشه من براش نجنگم!!تو هوسوک هیونگو ول کردی به اسم موفقیتش و رفتی انته...نبودی و شکستن هیونگمو ندیدی!!!!تو هم راه درستو انتخاب نکردی هیونگ...فقط هوسوک از خودت متنفر کردی"
سو چنگی به لباسش زد و توی مشتش فشردش
-"چرا یاداوریشو تموم نمیکنی؟!!"
-"تو چرا درس دادن به من تموم نمیکنی؟"
از سو رو برگردوند
-"جیمین..جیمین صبر کن "
قبل از اینکه سو حرفی بزنه پشت گربه ی بزرگش پرید و به سمت بالا پرواز کرد
"لعنت بهت..لعنت به منننننن"
اسمون غرید و بارون گرفت
YOU ARE READING
𝑃𝑎𝑡𝒉𝑤𝑎𝑦|🌓|𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏
Fanfiction~⚚~𝑃𝑎𝑡𝒉𝑤𝑎𝑦 "گذرگاه" 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑔𝑖 ⌇ 𝐽𝑖𝑚𝑖𝑛 𝐴𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑎𝑡 , 𝑤𝒉𝑖𝑐𝒉 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 , 𝑓𝑎𝑛𝑡𝑎𝑠𝑦 -"تو عاشق شیطان شدی!" -"تو نمیفهمی عشق چیه هیونگ"