من نگرانتم سمی:)تو کجایی...

121 15 67
                                    

بوسیدن سم

بدون هیچ استرسی

لمس اون لب ها

حرکت لب هامون روی هم

نفس زدن های سم

و در آخر تکیه دادن پیشونی هامون

•اوه مای گاد ، همیشه دلم میخواست چنین لحظه ای رو ببینم

دستمو بین دست سم بردم و با لبخند به بکی نگاه کردم

میدونستم سمی با خجالت به زمین خیره شده

نگاهم رو به سم دادم اما با لرزش زمین زیر پام ، بی اراده با ترس به اطرافم نگاه کردم

-برید بیرون

درحالی که دست سم رو گرفته بودم همراه بقیه از خونه خارج شدیم

و به محض خروجمون ، چیزی که دیدم باعث شد استرس تموم وجودم رو بگیره

تموم خونه ها در حال نشست و فرو ریختن بودند
تموم درخت ها

این یعنی چاک ، اون کار خودش رو شروع کرده بود

+دیــن...

لعنت
خدای من
این...

سم با ترس دستاش رو مقابل صورتش قرار داده بود و بهش نگاه میکرد میکرد ، اون داشت محو میشد

نه
نه این امکان نداره

تپش قلبم و نفس کشیدنم تند شده بودند
نگران بودم

چه اتفاقی داشت میوفتاد
به سمت سم رفتم

سم نگاهش رو از دستاش گرفت و به من داد

+دین

اون ترسیده بود
منم ترسیده بودم

-سمـی

دستمو به سمت صورتش بردم و اون...

سم کجا رفت...
نه...

بی‌اراده اشک هام جاری شده بودند

-سم ، سمــی

داد زدم

با ترس به اطرافم نگاه میکردم

چرا این اتفاق فقط برای سم افتاد؟

چاک
تو داری چکار می‌کنی...

-سمی

تند تند نفس میکشیدم و به دور خودم می‌چرخیدم

-سـم

اسمش رو داد میزدم
اگه اتفاقی براش افتاده باشه...
نه...

جک
تو داری چکار می‌کنی...

-جــــکـ...جــک بگو که این کار توئه نه اون حرومزاده

داد میزدم

*دین آروم باش

به مری که با ترس نگاهم میکرد ، نگاه کردم

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Dec 27, 2020 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

( Wincest )( j2 ) Supernatural / season 15 Continuation of the last partWhere stories live. Discover now