بوسیدن سم
بدون هیچ استرسی
لمس اون لب ها
حرکت لب هامون روی هم
نفس زدن های سم
و در آخر تکیه دادن پیشونی هامون
•اوه مای گاد ، همیشه دلم میخواست چنین لحظه ای رو ببینم
دستمو بین دست سم بردم و با لبخند به بکی نگاه کردم
میدونستم سمی با خجالت به زمین خیره شده
نگاهم رو به سم دادم اما با لرزش زمین زیر پام ، بی اراده با ترس به اطرافم نگاه کردم
-برید بیرون
درحالی که دست سم رو گرفته بودم همراه بقیه از خونه خارج شدیم
و به محض خروجمون ، چیزی که دیدم باعث شد استرس تموم وجودم رو بگیره
تموم خونه ها در حال نشست و فرو ریختن بودند
تموم درخت هااین یعنی چاک ، اون کار خودش رو شروع کرده بود
+دیــن...
لعنت
خدای من
این...سم با ترس دستاش رو مقابل صورتش قرار داده بود و بهش نگاه میکرد میکرد ، اون داشت محو میشد
نه
نه این امکان ندارهتپش قلبم و نفس کشیدنم تند شده بودند
نگران بودمچه اتفاقی داشت میوفتاد
به سمت سم رفتمسم نگاهش رو از دستاش گرفت و به من داد
+دین
اون ترسیده بود
منم ترسیده بودم-سمـی
دستمو به سمت صورتش بردم و اون...
سم کجا رفت...
نه...بیاراده اشک هام جاری شده بودند
-سم ، سمــی
داد زدم
با ترس به اطرافم نگاه میکردم
چرا این اتفاق فقط برای سم افتاد؟
چاک
تو داری چکار میکنی...-سمی
تند تند نفس میکشیدم و به دور خودم میچرخیدم
-سـم
اسمش رو داد میزدم
اگه اتفاقی براش افتاده باشه...
نه...جک
تو داری چکار میکنی...-جــــکـ...جــک بگو که این کار توئه نه اون حرومزاده
داد میزدم
*دین آروم باش
به مری که با ترس نگاهم میکرد ، نگاه کردم
YOU ARE READING
( Wincest )( j2 ) Supernatural / season 15 Continuation of the last part
Fanfiction📌وضعیت: متوقف شده.🪧🤎 سوپرنچرال / فصل 15 ادامه قسمت آخر : احساسی غیر از برادری ، احساسی به نام عشق Supernatural / season 15 Continuation of the last part: A feeling other than brotherhood, a feeling called love ... من عاشقت بودم و حتی مرگ من هم ن...