تف کردم تو صورتش و گفتم بی غیرت ها مردونگی تون کجا رفته
خندید و در حالی که داشت صورتشو تمیز میکرد گفت ، مردونگیم تو شورتمه ، این عوض تشکرته دارم جونتو نجات میدم
هانا با گریه گفت ، به دوستم کاری نداشته باشید ، هر کاری میخواید با من کنید
مرد ریشوسمتش رفت و با گرفتن سینه هاش گفت : تو رو که حتما می کنیم پس چی فکر کردی ، کار که طولانی بشه حوصله بر میشه و سرگرمی لازم داره
مرد سوم لاغر اندام و قد کوتاه تر بود و زیاد دخالتی نمی کرد تو مشاجره ها ، رو کاناپه داغون لم داده بود و با گوشیش بازی میکرد
اونا قصد داشتن به ما تجاوز کنن ، ترسیده بودم و اروم به هانا گفتم چیکار کنیم؟ با بغض گفت
- آروم باش و شل کن ، چاره ای نداریم
دنیا رو سرم میچرخید ، ما از یه خرید خوب داشتیم برمیگشتیم حالا گرفتار سه تا مرد بی ادب و خشن شدیم که میخوان بهمون تجاوز کنن
بی صدا از خدا پرسیدم چرا با من این کار رو می کنه؟
مرد کچل چاقوی کوچیکی از جیبش درآورد و دستهای ما رو باز کرد و به زور همه لباس هامون رو در اورد ، تفنگشو برداشت و گذاشت زیر چونم و پرسید اسمت چیه؟
س س .. سها با زمزمه سعی کردم جلوی اشکهای جمع شدمو بگیرم
- خب سها ... جریان از این قراره شما کیرهای ما رو ساک می زنید بعدش ما دست به کار میشیم و شما هم همکاری می کنید و گرنه کشته میشید
چاره ای نداشتیم ، هر دو مرد قوی هیکل به سینه های درشت هانا زل زده بودند و به سمتش رفتن ، ازشون متنفر بودم ، مرد کچل رفت سراغ هانا و با دستاش تمام بدنشو لمس کرد و شروع به فشار دادن کصش کرد ، هانا ترسیده بود و می لزید و گریه می کرد
با خشونت بهش گفت برگرد ببینم ، هانا از ترس بی درنگ برگشت و به محض اینکه برگشت هر کدام از مردها یک دست پر از کون هانا رو گرفتن مرد کچل کونشو به سمت چپ و مرد ریشوبه سمت راست کشیدن ، هنوز باورمون نمی شد که چه بلایی سرمون میاد ، سوراخ کونش خیلی در معرض دید بود ، بعد صدای مرد کچل رو شنیدم که گفت :
- بهش نگاه کن ... سوراخ کوچیک و تنگی داره .. شرط میبندم تا حالا هیچ کی اینو از کون نکرده
- اره به نظر خیلی سفت و تنگه ، شاید مجبور باشم ازش بهره برداری کنم و افتتاحش کنم
در حالی که هر دوشون در مورد کون تنگ و دست نخورده هانا صحبت میکردن ، بلند خندیدن و مرد کچل بلند گفت
- هی جنده خانم ، با شما دارم صحبت می کنم ، تا حالا کسی از کون کردت؟
- نه .... لطفا این کارو نکنید ، قول میدم هر کاری بخواید بکنم ... لطفا از کون نه ...
YOU ARE READING
برگهای رقصنده
Romance-- رمان صحنه دار برگهای رقصنده داستان زنی هست به نام سها که ماجراهای مختلف عشقی و سکسی براش پیش میاد توصیه می کنم فقط بزرگسالان این رمان رو بخونن چون دارای صحنه های باز و توصیفات جزئی از سکس و شهوت هست داستان از خاطرات دانشگاه و شیطنت های شهوانی...