تصمیم سها

840 6 2
                                    


تصمیمم این شد که برای اخرین بار و از روی اجبار برای سیاوش ساک بزنم و ازش خلاص بشم

اگه بفهمم که سیاوش به هانا علاقه داره دیگه نمی تونه ازم سواستفاده کنه ...

شب شد و کاوه شام مفصلی سفارش داده بود ، اصلا تو حال خودم نبودم و نمیدونستم چه لباسی پوشیدم و رفتم سر میز

با دیدن هانا و لباسی که سینه های خوش فرمش می درخشید ، جا خوردم ، داشت صحبت میکرد ولی سیاوش و کاوه هر دو توجه شون به سینه های هانا جلب شده بود

سیاوش خیلی پرحرف بود و اصلا دوس نداشتم پای صحبتهاش بشینم ، متوجه نگاه های ریز سیاوش به هانا میشدیم و بیشتر به حرفهاش فکر میکردم

هر طور بود تموم شد و با کاوه برای خواب رفتیم اتاقمون

کاوه معمولا بعد از سکس خواب عمیقی داشت ، رو تخت که بغلم کرد و داشت لبامو با ولع میخورد ، دستمو رسوندم به شورتش و شروع کردم به مالوندن کیرش ، سیخ که شد دستمو بردم تو شورتش و کیرشو گرفتم تو دستم و کار مورد علاقمو انجام دادم

بعد از چند دقیقه کیر کلفتشو از دهنم کشید بیرون و انداختم رو تخت

حالت چهار دست و پام کرد و کیرشو کرد تو کصم ، ناله هام شروع شد ، دو دستی کونمو گرفته بود و تلمبه های محکمشو بی رحمانه و دیزلی ادامه داد تا اینکه آب کیرشو پرفشار خالی کرد و ارضام کرد

بغلم کرد و با نوازش و بوسه کنارم بود تا خوابش برد ، ساعت دو بود و یک ساعت وقت داشتم بازم به کاری که میخوام کنم فکر کنم

اولین باری بود که ساک زدن برام عذاب شده بود ، همیشه عاشق این کار بوودم ولی اون شب اوضاع فرق میکرد

آروم و بی سر و صدا از کنار کاوه پاشدم و حوله پالتویی رو پوشیدم و با بی میلی به سمت استخر رفتم

سیاوش فقط یه شورت پوشیده بود و منتظر بود ، خیلی خوشحال شد از دیدنم و سمتم اومد و حولمو از تنم دراورد ، محکم بغلم کرد ، لبامو خورد و دستمالیم کرد و باسنمو محکم لای انگشتاش فشار داد، تو بغلش دست و پا میزدم

متوجه ناراحتی و بی میلی من شده بود ، دستشو گذاشت رو شونم و فشار داد تا زانو بزنم جلوش ، شورتشو کشید پایین و کیرشو محکم میمالید به صورتم و لبام

دهنمو باز کردم و کیرشو فشار داد تو دهنم ، این حال به هم زن ترین ساک زدن عمرم بود چون هیچ تمایلی به این کار نداشتم

میخواستم زودتر کارم باهاش تموم شه و ازش خلاص شم ، پس مقاومتی نکردم و زبونمو زیر کلاهک کیرش سفت فشار دادم تا آبش زودتر دربیاد

تحریک شده بود از این کارم ، دستشو گذاشت رو سرم و شروع کرد به تلمبه زدن کیرش تو دهنم ، وحشیانه و تند این کارو میکرد و داشتم اذیت میشدم

با هر تلمبه ای که میزد آهی میکشید که تو فضای استخر می پیچید

سرمو لای دستاش بیشتر فشار داد و چن تا تلمبه خیلی محکم زد طوری که تا ته حلقم رفت و میخواستم عق بزنم ، نفسم بند اومده بود

آه بلندی کشید و کیرشو از تو دهنم کشید بیرون ، آب کیرشو پاشید رو سینه هام و لبام

تو همین زمان سایه ای رو در کنار در ورودی استخر دیدم که تکون خورد ، انگار کسی اونجا پنهان شده بود و از همه ماجرا با خبر شده بود

از طرفی خوشحال بودم که کارم با سیاوش تموم شد ، خودمو پرت کردم تو استخر و معلق تو آب دراز کشیدم و از طرفی تحمل فکر کردن اینو نداشتم که اون آدم کاوه باشه

سیاوش قدم زنان داشت بدنمو دید میزد و گفت:

- کاوه خیلی خوش شانسه که همچین زن سکسی و جذابی داره

با عصبانیت بهش گفتم دیگه دوس ندارم سمت من یا کاوه بیای ، این اخرین دیدارمون بود

از استخر اومدم بیرون و قبل از اینکه سیاوش بخواد حرفی بزنه سریع حولمو پوشیدم و رفتم بیرون

پامو از در استخر گذاشتم بیرون که سیاوش شیرجه زد تو آب و گفت عااالی بود

دغدغه هام مثل علف هرز مدام رشد میکرد

هر چقدرم این علف ها رو بزنی باز رشد می کنن


برگهای رقصندهOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz