- توی وسایل کلانتر، عکس اجساد پنج سال قبل رو پیدا کردن
یه عکس که بعد از 5 سال پیدا شده. اون هم توی وسایل کسی که اون موقع از قربانیهای ماجرا بوده و احتمالا پلیسها همون سالها برای رد تمام احتمالات مجرم بودنش، وسایلش رو هم گشتن. پس چه طور بعد از این همه وقت یه عکس از صحنهی جرم پیدا شده؟ اون هم حالا که پلیس دوباره انگشت اتهامش رو به سمت کلانتر گرفته. این جا چه خبره؟
وقتی سکوتم طولانی میشه، سومین گلوش رو صاف میکنه و با تردید میپرسه: «هنوز هم قصد دارید برید دنبالش؟»
نمیتونم به دروغ بگم که شکم به کلانتر کمتر شده. راستش به این فکر میکنم که شاید کلانتر تمام این مدت اون عکس رو یه جایی پنهان کرده. چه جایی بهتر از اداره پلیس؟ آخه کی وسایل یه کلانتر رو میگرده؟
ولی قبل از اینکه این ایده توی ذهنم شکل بگیره، سرم رو به چپ و راست تکون میدم، سعی میکنم روی سوال سومین تمرکز کنم و جواب میدم: «بله، هنوز هم میخوام کلانتر رو پیدا کنم.»
میخوام از کنارش رد بشم که دوباره با صدای سومین سر جام متوقف میشم: «صبر کنید دکتر، اگه قراره دنبال کلانتر بگردیم، همه با هم این کارو انجام میدیم.»
حرفش باعث میشه اخمی بین ابروهام بیفته، برمیگردم و کامل روبروش میایستم. سومین متوجه سوال توی نگاهش میشه و توضیح میده: «نظر همه همین بود، برای همین اومدم دنبالتون»
نگاهم به سمت گروه جست و جویی میافته که بزرگ شده. به هر حال، مهم پیدا کردن کلانتره و من دلیلی برای لجبازی برای انجام این کار به تنهایی نمیبینم. سرمو به علامت مثبت تکون میدم و اجازه میدم بقیه همراهم بیان. اگه قرار باشه کلانتر منتظر سلاخی کردن هر کدوم از ما باشه که اول از همه میبینه، بهتره تنها نباشیم. ظاهرا نامجون به خاطر جراحاتش توی خونه مونده و البته که من هم حرکت رو توصیه نمیکنم. تهیونگ هم مثل یک میزبان خوب تصمیم گرفته توی خونه بمونه و مراقب میهمان بیمارش باشه.
استاد کو دوباره تواناییش توی تحلیل مواقع رو نشون میده: «کلانتر گفت میخواد جواب معمای 5 سالهشو ببینه...» و در حالی که دستهاش از سر آشفتگی توی هوا به حرکت درمیان تا ظاهرا فعالیت ذهنش رو تسهیل کنن، لحظهای بعد ادامه میده: «سومین سر جاده با کلانتری تماس گرفت تا از اون عکس بهمون سر نخ بدن... مامورای کلانتری میگن به سه نقطه مظنونن، اما به خاطر گستردگی این مناطق امکان گشتنشون وجود نداره. میتونیم با این مناطق شروع کنیم»
کلافه میپرسم: «حتی پلیس هم از پیدا کردنشون ناامیده، ما چه طور میخوایم این کارو بکنیم؟»
استاد کو با اخمهای در همی که نشون دهندهی افکارش توی اون لحظه بود، جواب میده: «گفت جواب معما... اون پیداشون کرده... ما فقط باید دنبال کلانتر بگردیم»
YOU ARE READING
Who's Next
Mystery / Thrillerنوشته شده توسط @so_ng2 و vinchi کاورها از @Emethod یک تیم تحقیقاتی برای بررسی اتفاقات عجیبی که توی خونهی تهیونگ رخ میده تصمیم میگیرن توی اون خونه زندگی کنن اما اتفاقاتی که سالها قبل برای ساکنان قبلی اون خونه افتاده دوباره و این بار برای اونها تک...