- یه نفر اون بیرونه. امکان نداره بشه از توی خونه برق رو قطع کرد.
- باید بریم بیرون
صدای دکتر همه رو از اون حالت وحشتزده بیرون میکشه. همین که فهمیدیم یک نفر اون بیرون هست که قصد جون ما رو کرده باعث میشه همزمان با ترس، اعتماد بینمون شکل بگیره. نگاهها به سمت هم برمیگرده و سرها به علامت تایید پایین میاد. با این حال استاد شیم میپرسه: «یه چیزی رو یادتون نرفته؟»
نگاهها به سمت هم برمیگرده، اما کسی جوابی نداره و همین باعث میشه نگاهها دوباره به سمت استاد برگرده. استاد شیم میگه: «ما هنوز راهی برای خروج از این خونه نداریم»
سگرمهها دوباره توی هم میره و همه کلافه متفرق میشه. با این حال، تهیونگ جواب میده: «نه لزوما»
این بار تهیونگ هدف نگاههای کنجکاو ماست و تهیونگ جواب میده: «اتاق من به خونهی درختی راه داره»
- چرا الان اینو میگی؟
جیمین کلافه اعتراض میکنه، اما به نظر میرسه تهیونگ دلیلی منطقی داره که به هیچ وجه دستپاچه نمیشه: «منظورم از راه، یه راه امن و راحت نیست. فکر کنم کشتن هر کدوم از ما اون بالا خیلی راحتتر باشه»
سرها به علامت مثبت پایین اومد، اما تهیونگ ناامید نشده بود و ادامه داد: «با این حال الان وقت داریم و فکر میکنم بتونیم بریم»
- اما اگه طبقه بالا هم حفاظ داشته باشه چی؟
- نردههای پنجرهی اتاق من روی پنجره سوارن
- بریم
بالاخره دکتر اجازهی رفتن میده و همگی حرکت میکنیم. از بیرون خونه دو طبقه بیشتر به نظر نمیرسید و در حقیقت هم همین طور بود. اتاق قدیمی تهیونگ در واقع روی سقف ساخته شده بود. تهیونگ نگاهی به اطرافش میندازه و لحظهای بعد انگار چیزی که میخواست پیدا کرده باشه، با عجله به اون سمت میره و دقیقهای بعد با نردبونی فلزی به سمتمون میاد. اون نردبون به نظر شبیه نردبونهای توی قطارهای قدیمی میاد و لحظهای که تهیونگ در اتاق رو باز میکنه و واردش میشه و بعد از باز کردن پنجره اونو به نردهی جلوی پنجره چفت میکنه، متوجه میشم که درست حدس زدم. سمت دیگهی نردبون به خونهی درختی رسیده با این حال همون طوری که تهیونگ گفت، راه امنی به نظر نمیرسه. به خصوص برای منی که کفش پاشنه بلند پوشیدم. گرچه حالا فرصتی برای تعویض کفش ندارم!
تهیونگ داوطلب میشه که جلوتر بره و به بقیه کمک کنه. نردبون چندان بلند به نظر نمیرسه، اما حتی برداشتن دو قدم توی هوا هم ترسناک به نظر میرسه. سعی میکنم حواسم رو از آیندهی نزدیکم دور کنم و به سمت استاد کو برمیگردم و رو بهش میگم: «ممنونم»
YOU ARE READING
Who's Next
Mystery / Thrillerنوشته شده توسط @so_ng2 و vinchi کاورها از @Emethod یک تیم تحقیقاتی برای بررسی اتفاقات عجیبی که توی خونهی تهیونگ رخ میده تصمیم میگیرن توی اون خونه زندگی کنن اما اتفاقاتی که سالها قبل برای ساکنان قبلی اون خونه افتاده دوباره و این بار برای اونها تک...