Jung Hoseok Pt.1

58 16 12
                                    



اگه دست من بود، ترجیح می‌دادم هر شبم رو در کنار این همه آدم بگذرونم. من عاشق محیط‌های پر سر و صدام. به خاطر این که خودم هم طبع شلوغی دارم، فقط این طوریه که می‌تونم با جماعت همرنگ بشم. ولی توی این شهر دورافتاده مجبورم هر روزم رو به کسل‌کننده‌ترین حالت ممکن بگذرونم.

بسته‌ی اسنکی که تهیونگ به سمتم میندازه رو خیلی راحت می‌گیرم و در جواب نگاه متعجبش میگم: «برای غافلگیر کردن من باید بیشتر تلاش کنی.»

تهیونگ با خستگی خودش رو روی مبل کنار من میندازه و در دفاع از خودش میگه: «بعد از شستن اون همه ظرف ازم انتظار شعبده بازی نداشته باش.»

نگاهی اطراف اتاق میندازه و با بداخلاقی میپرسه: «اون جونگ کوک نامرد کجا غیبش زد؟»

از لحنش خنده‌ام گرفته، شونه‌هام رو بالا میندازم و جواب میدم: «شاید رفته بخوابه، آخه انگار یه نفر از صبح کلی ازش کار کشیده بود.»

تهیونگ با خونسردی میگه: «جدا؟ کنجکاوم بدونم اون قهرمان کی بوده!»

بعد برخلاف ادعایی که در مورد خستگی داشت، صاف میشینه و سعی می‌کنه توی بحث بقیه شرکت کنه. راستش من هم ترغیب شدم همین کارو بکنم، برای همین توی یه موقعیت مناسب که سکوت کوتاهی برقرار میشه، رو به استاد کو هارا می‌پرسم: «دلم می‌خواد بدونم چرا استادها و متخصص‌هایی مثل شما جذب این خونه شدن؟»

استاد کو نگاهی بهم میندازه و جواب میده: «یه مقاله... که این طوری که متوجه شدم، کیم نامجون شی اونو نوشته، درسته؟»

نامجون تایید می‌کنه و استاد ادامه میده: «اتفاقات عجیبی توی این خونه رخ میدن... اتفاقاتی که هیچ کس براشون توضیحی نداره»

- مثل چی؟

صدای جیو نشون میده به بحث علاقه‌مند شده. نامجون خودش رشته کلام رو در دست می‌گیره.

- ماجرا به سال‌ها قبل برمی‌گرده... وقتی که ساکنان اصلی خونه یه مشکل قضایی پیدا می‌کنن.

به سمت تهیونگ برمی‌گردم تا ازش توضیح بخوام چون ظاهرا من تنها کسی‌ام که می‌دونه خانواده‌ی کیم از مدت‌ها پیش، مالک این خونه بودن، اما اون غیب شده؛ انگار که از اول کنار دست من ننشسته بود، به همین خاطر باید به توضیحات دست دوم نامجون رضایت بدم.

- بعد از ترک این جا توسط اون خانواده، املاکی‌ها تلاش می‌کنن این جا رو اجاره بدن، اما هیچ مستاجری حتی یک روز هم نمی‌تونه این جا بمونه.

- علتش چیه؟

- میگن این جا جن زده‌ست.

نگاهم به سمت یونگی برمی‌گرده و نیشخند معناداری بهش می‌زنم. شاید در پایان کار بتونیم تهیونگ رو برای جن گیری تلکه کنیم! نامجون ادامه میده: «چند نفری گفتن که این جا روح داره. مردم محلی اعتقاد پیدا کردن که این جا تسخیر شده، به همین خاطر املاکی‌ها تلاش کردن این جا رو تفریحگاه کنن. با این حال این طرحشون نتیجه نداد و ۵ تا دختر بی گناه تاوانش رو پس دادن.»

Who's NextWhere stories live. Discover now