- جونگ کوک واسه صاف کردن حساب امروزش باید خیلی جون بکنه
نگاهم به سمت تهیونگ برمیگرده و خندهم میگیره. تهیونگ هم با خنده شونهای بالا میندازه و هر دو سعی میکنیم با دقت به دستورالعملهای سوکجین گوش کنیم تا خودمون و اونو توی دردسر نندازیم. با این حال خیلی زود متوجه میشم که تهیونگ باز دنبال بازیگوشیه و با آرنج سقلمهای بهش میزنم. اما تهیونگ نگاهش رو از پنجره نمیگیره و به بیرون زل زده. نگاهم رد نگاهش رو دنبال میکنه و جیمین رو میبینم که انگار چیزی توی بغلش گرفته و سومین جیغ زنان ازش فرار میکنه و پشت استاد کو پناه میگیره. با این حال جیمین به این راضی نمیشه و دوباره به سومین نزدیک میشه و توی اون لحظهست که بچه گربهای رو توی بغل جیمین میبینم. جیمین از سمت راست استاد به سومین نزدیک میشه و سومین به سمت چپ فرار میکنه. اما جیمین دوباره و این بار از سمت چپ حمله میکنه و سومین پا به فرار میذاره. خندهمو با نهیبی که سوکجین بهمون میزنه، میخورم و سعی میکنم گوش کنم اما تهیونگ توی این خنده با من شریک نیست. در حالی که توی خودش رفته، به سمت سوکجین برمیگرده و با لحن مردهای زمزمه میکنه: «چی میگفتی، هیونگ؟»
سوکجین چشماش رو توی حدقه میچرخونه و خستهتر از همیشه میپرسه: «این جا نردبون دارید؟»
- برای چی؟
- برای این که قد من فقط ۱۷۹ سانتیمتره!
تهیونگ همچنان گیج و مبهوت به سوکجین خیره شده، فقط به خاطر این که زودتر کارمون رو انجام بدیم به کمکش میرم و میگم: «برای نصب دوربینها نردبون لازم داریم.»
- آها... فکر کنم یکی توی انبار باشه، میرم بیارمش.
تهیونگ از ساختمون بیرون میره و من هم دنبال سوکجین راه میافتم تا محل نصب دوربینها رو علامت گذاری کنیم. بعد از چند دقیقهی طولانی بالاخره سوکجین بعد از این که کل گوشه و کنار خونه رو بررسی و محلهای مورد نظرش رو با نوار چسب قرمز رنگش علامت گذاری میکنه، دوباره به طبقهی اول برمیگردیم که حالا به خاطر برگشتن استاد کو و شاگردهاش پر از سر و صداست.
خیلی طول نمیکشه که منبع سر و صداها رو پیدا کنم. مثل این که جیمین تصمیم گرفته گربهی سیاهی رو که توی باغ پیدا کرده، با خودش توی خونه بیاره و البته که سومین نسبت به این کارش جبهه گرفته و با قاطعیت سعی داره به جیمین حالی کنه که یا جای اون توی این خونهست و یا جای گربه!
برخلاف من که با جدیت بحث رو دنبال میکنم و منتظرم ببینم آخرش کی برنده میشه، سوکجین به محض دیدن تهیونگ که بی سر و صدا و با فاصله از گربه یه گوشه ایستاده، صداش میکنه و میگه: «آوردیش؟»
تهیونگ با سر به نردبون زنگزدهای که به دیوار تکیه داده، اشاره میکنه.
- خوبه، ما محل نصب دوربینها رو علامت گذاری کردیم، فقط باید نصبشون کنیم.
YOU ARE READING
Who's Next
Mystery / Thrillerنوشته شده توسط @so_ng2 و vinchi کاورها از @Emethod یک تیم تحقیقاتی برای بررسی اتفاقات عجیبی که توی خونهی تهیونگ رخ میده تصمیم میگیرن توی اون خونه زندگی کنن اما اتفاقاتی که سالها قبل برای ساکنان قبلی اون خونه افتاده دوباره و این بار برای اونها تک...