-ازت ممنونم.
آروم گفت و ابروهای تهیونگ بالا پریدن؛
-برای؟
-برای اینکه اون رو به خوردم دادی تا جرئتش رو داشته باشم...
-جرئت چـ...ادامهٔ حرفش رو لبهای جونگکوک تبدیل به ناله شدن و بدنش زودتر از هر موقع دیگه ای زودتر واکنش نشون داد.
پسر کوچکتر از فرصت استفاده کرد و روی بدن خشک شده تهیونگ جهید و با دستهاش، صورت نرم تهیونگ رو قاب گرفت.
بدنش حالا کاملا افسار پاره کرده بود و عقلش توان فرمان دادن نداشت.
باسنش رو دورانی، روی عضو مرد زیرش تکون میداد و تهیونگ کاملا هنگ کرده بود و فقط نالههای نصفه و نیمه میکرد.
همزمان که لب تهیونگ رو میون دندون هاش گرفته بود، دست هاش رو از صورتش جدا و شروع به باز کردن دکمه های لباس مشکیش کرد.
وقتی نوک انگشت های سرد و لرزونش دکمهٔ آخر تهیونگ رو لمس کردن، مرد زیرش با آشفتگی اون رو کنار زد و با اخم غلیظی دکمههای لباسش رو بست: تهیونـ...
-خفه شو.🔥18+🔥
از تخت فاصله گرفت و پشت به کوک، چنگ دردناکی به موهای بهم ریختهاش زد.
جونگکوک با چشم های خمارش، چهار دست و پا به سمت لب تخت
حرکت کرد و کمربند گوچی تهیونگ رو گرفت.
-تهیونگا...مرد برگشت و تا خواست روش قاطی کنه، جونگکوک لبهاش رو به عضو نیمه برآمدهٔ مرد، از روی شلوار، چسبوند و نالهای کرد: اوم.
تهیونگ برای بار دوم شوک شد و پسر بدون اینکه لبهاش رو از شلوارش برداره، با چشم های خبیثی دستهاش رو برای باز کردن کمربند تهیونگ بالا برد.
کمربند و دکمه (دگمه؟) گرد تهیونگ رو به سرعت نور باز کرد و زیپ شلوارش رو پائین کشید.
![](https://img.wattpad.com/cover/260592841-288-k32200.jpg)
YOU ARE READING
RainMan
Fanfiction"من حاضرم شیطان رو تا ابد بپرستم اگر تو اون شیطانی، کیم." جئون جونگکوک، آرتیست رده پائینی که برای از بین نرفتن محبوبیتش، حاضره دست به هرکاری بزنه. حتی اگه اون کار تمام محاسباتش برای زندگی رو به هم بریزه. چه کسی پشت اون کشش غیرقابل کنترلِ مشهور ترین...