-اون طعمه قراره هدیه ای از طرف من به ابلیس و
برادرم باشه.شوگا گفت و تهیونگ زودتر از همه به حرفش واکنش نشون داد.
-اوه، برادرِ عزیزم؛ چیشده که میخوای بهم هدیه بدی!؟شوگا با نگاه جدیاش، چشم توی گوی های قرمز تهیونگ چرخوند و لبخند ترسناکی زد.
-جبرانِ بهم ریختن نقشه قبلیته، هیونگ!تهیونگ سری تکون داد و به صندلی تکیه داد.
-حالا نقشهات چیه؟
النا با سر سوال تهیونگ رو تایید کرد و مردِ آمریکایی ای که از شعبهی آمریکاییِ فرقه برای حضور در جلسه احضار شده بود، با لحجه غلیظی تهیونگ رو مخاطب قرار داد:- سینیور وی، جسارت بنده رو ببخشید اما اون نقشهای که برادرتون بهش اشاره کردن و بهم زدنش، انقدر هم طعمه ی بدرد بخوری نداشت که نیاز به جبران داشته باشه، فکر میکنم بهتره خودمون رو وارد نقشه ی سینیور شوگا نکنیم.
تهیونگ بعداز کمی تامل، حرف مرد رو رد کرد و با اخم ریزی که طی فکر کردن های متعدد بوجود اومده بود، رو به جورج، سفیرِ آمریکایی کرد.
-مشکلش چیه، جورج!؟ دونسنگ عزیزم قصد داره بهم یه هدیه بده، چرا قبولش نکنم؟بلافاصله بعداز اتمام جملهاش، رو به شوگا کرد و با چشمهاش بهش دستور داد تا نقشه رو اعلام کنه.
شوگا دست هاش رو مقابل بدنش، بهم قفل کرد و نقشه هوشمندانه اش رو شرح داد.-منیجر قبلی بخاطر حامله بودن همسرش از کار استعفا داده و منیجر جدیدی که استخدام شده، تازه وارد و احمق بنظر میرسه. من کیونگسو رو برای این شکار انتخاب کردم و فرستادمش تا ببینیم طرف (منیجره) با تهدید راضی میشه یا نه.
و اون بخاطر تهدید های کیونگسو، درجا وا داد و یه مبلغی درخواست کرد.نفس عمیقی کشید و جمله اش رو بعداز این پا اون پا کردن ادامه داد.
-نقشه اینه که به منیجر بگیم آیدول (جونگکوک) رو برنامه ریزی شده، سر راه یکی از آیدولای دختر قرار بده و یکسری عکس یواشکی ازشون بگیره تا کمپانی روش زوم شه و تحت فشار قرارش بده. میتونم با کمپانی یا منیجر اون دختر هم کنار بیایم تا حاشیه برای شخص اون درست نشه و هویتاش حتی توی عکسها هم مخفی بمونه. این عکس هارو با هویت یه ساسنگ به دیسپچ میفروشیم و درنهایت کاری میکنیم کمپانی رفتار سختگیرانهای با پسره داشته باشه. از لحاظ مالی هم ضرری نمیکنیم. مبلغی که دیسپچ بابت عکس ها بهمون میده رو میتونم هم برای رشوه به منیجر خرج کنیم و هم برای کمپانی آیدول دختر، با بخش حسابداری صحبت کردم، اگر خرج بیشتری نکنیم، باقی مبلغ حواله میشه به صندوق انجمن. یعنی %58 سود. وقتی این مراحل تموم بشه، با کمک پروفسور جانگ چند بسته قرص اضفه وزن به منیجر میسپریم تا به خوردش بده. من هزینههای اینجوری رو از جیب خرج میکنم.
طبق اطلاعاتی که کسب کردم، کمپانی برای آیدول هایی که هنوز دبیوتشون به دوسال نکشیده، یکسری قانون گذاشته و قانون اول اینه که وزنشون رو ثابت نگه دارن. چون معمولا این آیدول هایی که فقط یکی دو ساله وارد کیپاپ شدن، طرفدار های زیادی ندارن که همه جوره بپسندن آیدول رو.
![](https://img.wattpad.com/cover/260592841-288-k32200.jpg)
ESTÁS LEYENDO
RainMan
Fanfic"من حاضرم شیطان رو تا ابد بپرستم اگر تو اون شیطانی، کیم." جئون جونگکوک، آرتیست رده پائینی که برای از بین نرفتن محبوبیتش، حاضره دست به هرکاری بزنه. حتی اگه اون کار تمام محاسباتش برای زندگی رو به هم بریزه. چه کسی پشت اون کشش غیرقابل کنترلِ مشهور ترین...