🐺ᴘᴀᴄᴋ ᴏғ 𝗔𝗟𝗣𝗛𝗔𝗦🐺

❼🐺🅣𝗁𝗋𝖾𝖾 𝗍𝗂𝖾𝗋 𝖼𝖺𝗄𝖾

شام خوردن با پک خیلی با تنهایی توی اتاق رامن خوردن فرق میکرد.

فضا خیلی شلوغ،سرزنده و پر هرج و مرج بودو همه داشتن ظروف غذا رو بین همدیگه رد و بدل میکردن.

با اینکه سهون چیزی ازشون نخواسته بود ولی بشقابش مدام با غذاهای مختلف پر میشد.

در واقع این خیلی باحال تر از چیزی بود که فکر میکرد یه شام خوردن ساده میتونه باشه.

"خب، چطوری تونستی این یکی رو بقاپی سوهو هیونگ؟ شرط میبندم رقابت سختی بوده. منظورم اینه که،بهش نگاه کنید!"

بکهیون در حالی که سیب زمینی های بیشتری برمیداشت گفت.

"آره،تو افراد زیادی رو ملاقات کردی. مگه نه سهون؟"

سوهو پرسید.

"با چهل نفر."

با خجالت جواب داد.

"من انتظار تعداد بیشتری داشتم!"

چانیول گفت.

"یه سری محدودیت وجود داشت... فقط برای ملاقات با چهل نفر زمان بود،پس اونا بهترین کاندیدا هارو برام انتخاب کردن."

هر پنج نفرشون سر تکون دادن،یه جوری که انگار محبوبیت اون یه چیز خیلی عادیه. که در واقع عجیب بود!

چه تفاوت بزرگی بین اونها و واکنش امگاهای محدوده بود!

"اوکی،فهمیدم سوهو هیونگ چطور تونست بین چهل نفر برتر باشه،فقط یک درصد موجودی حساب بانکیش کافیه،ولی چرا در آخر اونو انتخاب کردی؟"

بکهیون با کنجکاوی پرسید.

"صادقانه بگم... اکثر کسایی که باهاشون صحبت کردم یه مشت منحرف بودن."

این حرفش چانیول و کای رو به خنده انداخت.

"ولی آلفا سوهو شی مودب و پاک بود و منحرف نبود. پس انتخابم کاملا واضحه."

ناگهان هر چهارتا آلفای پشت میز،پقی زدن زیر خنده و کای آب توی دهنش رو پاشید بیرون.
"هه اهمم اهم...شنیدین چی گفت بچه ها؟"

بکهیون با خنده گفت.

"خوش به حال ما که همچین لیدر پاکی داریم که اصلا هم منحرف نیست!"

فورا همه به جز سوهو شروع کردن به خندیدن.

هرچند سهون دقیقا نمیفهمید چرا،احتمالا اونا فقط هنوز متوجه نشده بودن چقدر خوش شانسن(اونا بقیه ی آلفا هایی که سهون دیده بود رو ندیده بودن.)

"میخوام به سلامتی لیدر نیممون که قلب پاکی داره بنوشیم."

بکهیون لیوانش رو بالا گرفت.

"جدا میگم، آوردن سهون به اینجا فوق العاده بود. احسنت! به سلامتی بهترین لیدر!"

"باید به سلامتی سهون هم بنوشیم،که قبول کرد عضوی از ما باشه."