❶❻🐺🅢𝗍𝗂𝖼𝗄𝗒 𝗉𝗂𝗇𝗄 𝗌𝗍𝗎𝖿𝖿 •●2●•

2.9K 694 353
                                    

لیدر با صدای بلندی گلوش رو صاف کرد.

"نظرتون با یکم دسر چیه؟ چیز خوبی توی یخچال داریم؟"

"فکر کنم هنوز از اون پنیرهایی که دیروز گرفتی داشته باشیم."

کیونگسو پیشنهاد داد و سوهو فورا موافقت کرد.

وقتی کیونگسو یه بشقاب بزرگ پنیر روی میز گذاشت، سوهو یه بطری دیگه شراب باز کرد و بقیه ی آلفا ها به بشقاب حمله کردن.

"چیزی هست که دلت بخواد؟"

کیونگسو وقتی متوجه شد سهون چیزی نمیخوره ازش پرسید.

"دسر نباید انقدر بوی بدی داشته باشه."

با ترشرویی گفت. اینکه یه نفر چطور میتونست اون دسر رو بخوره براش غیر قابل درک بود.

شاید اونهمه باسن لیس زدن ،زبونشون رو برای همیشه به فنا داده بود.

"یه چیز شیرین میخوای؟"

کیونگسو پرسید و سهون سر تکون داد.

هیونگش کمی مکث کرد.

"راستش...دیروز یه چیزی خریدم که فکر کنم خوشت بیاد...که فکر کنم احتمالا هممون... خوشمون بیاد."

کمی بعد، کیونگسو با یه بستنی یخی بزرگ برگشت.

یکمی عجیب بود که فقط یدونه بستنی برای شش نفر بیاره، ولی بستنی خیلی بزرگ، صورتی و دراز و استوانه ای شکل بود.

جلوی صندلی سهون ایستاد و یکم چرخوندش.سهون ار پایین به هیونگش که کنارش ایستاده بود نگاه کرد و نمیفهمید چرا کیونگسو فقط بستنی رو به خودش نمیده. شاید میخواست مطمئن بشه که برای هر شش نفرشون به اندازه ی کافی بمونه.

"دهنتو باز کن."

سهون کاری که ازش خواسته شده بود رو انجام داد.

"دندون نزن."

امگا سر تکون داد.

کیونگسو در حالی که به آرومی و با یک دست چونه ی سهون رو گرفته بودبستنی یخی بزرگ رو توی دهن سهون سُر داد.

بستنی خنک و تازه بود و طعم آلبالو با یکمی هم ته مزه ی لیمو داشت. شیرین و خوشمزه.

دقیقا همونطوری که از یه دسر انتظار میره.

(نه اون پنیرهای چندشی که بوی باد معده و مزه ی پا میدادن.)

کیونگسو با دقت بستنی رو عمیق وارد دهن سهون میکرد و بعد به آرومی بیرون میاورد.

بقیه آلفاها که با خوشحالی درحال حرف زدن بودن، ناگهان در سکوت کامل مشغول تماشای اونها شدن.

به نظر میومد کیونگسو هیونگ اهمیت نمیده بقیه چه فکر میکنن و با چشمهای خیره شده، درحالی که بستنی رو توی دهن سهون میذاشت و بیرون می آورد و هی اینکار رو تکرار میکرد ، نگاه خیره اش رو روی سهون نگه داشت.

 🐺ᴘᴀᴄᴋ ᴏғ 𝗔𝗟𝗣𝗛𝗔𝗦🐺Where stories live. Discover now