بالاخره، سهون صحبت کردن با آخرین کاندیدا رو تموم کرد و چیزی نمونده بود از خوشحالی گریه کنه که بهش گفتن برنامه ی دیگه ای هم براشون دارن.
یه جشن با حضور بقیه ی امگا ها.
آه بلندی کشید و به اتاقش رفت. دوش گرفت تا خودشو از بوی آلفا هایی که روی بدنش نشسته بودن و پوستشو به خارج مینداختن پاک کنه.بعد لباسهاش رو توی یه کیسه ی پلاستیکی گذاشت، اونو محکم گره زد و بخاطر بویی که گرفته بودن انداخت توی سطل آشغال.
وقتی که کت و شلوار قشنگش رو پوشید، از پله ها پایین رفت تا خودشو به مراسم جشن برسونه.
اولین قسمت بوفه بود. بالاخره یه چیزی برای خوردن بهشون دادن!
سالن بزرگ و پر از امگا بود، فقط امگا های مرد. حداقل دویست نفر میشدن، یا شایدم بیشتر.
یه سری چهره ها از منطقه ی خودشون رو تشخیص داد. بعضی از پسرای خوابگاهشو هم دید و به سمتشون رفت.
"...امیدوارم منو انتخاب کنه."
یکی از اون امگا ها به اسم سونگ کوان که کوتاه و تپل بود گفت.
"اون خیلی... مردونه و پرفکت بود."
"منظورت چیه؟"
سهون در حالی که مشغول خفه کردن خودش با ترکیب میگو و پاستای سبز بود (افتضاح به نظر میاد ولی واقعا خوشمزه بود) با سادگیِ تمام گفت.
"اونا هنوز تو رو انتخاب نکردن؟"
"هنوز قطعی نیست."
امگا لب پایینش رو گاز گرفت.
"آلفا ها مجاز بودن تا پنج تا امگا رو ملاقات کنن، ولی در آخر میتونن فقط به یک امگا شانس جفت گیری با خودشون رو بدن."
"پنج تا؟!"
چه وقت تلف کردنی! اونم برای ملاقات آلفاهایی که فقط یک پنجم به تو علاقه داشتن!
"آره میدونم."
امگایی که چشم های گرد داشت ادامه داد.
"خیلی ترسناکه! منظورم اینه که، من با سه تا آلفا صحبت کردم، ولی از یکیشون خیلی خوشم اومد. احساس کردم با هم ارتباط برقرار کردیم!"
"سه نفر؟ چه بامزه! من با دوازده نفر ملاقات داشتم."
امگای گستاخی که اسمش کیبوم بود با بی ادبی وسط حرفهاشون پرید.
اون امگا، رو به روی اتاق سهون توی خوابگاه زندگی میکرد.(و واقعا از کیبوم خوشش نمیومد.)
"با اینکه خیلی بدشانسم، ولی باید حداقل دو نفر درخواست کننده داشته باشم که از بینشون انتخاب کنم. شایدم بیشتر! چون مصاحبه هام خیلی خوب پیش رفتن. آب دهن همشون برای من سرازیر شده بود."
ESTÁS LEYENDO
🐺ᴘᴀᴄᴋ ᴏғ 𝗔𝗟𝗣𝗛𝗔𝗦🐺
Fanficسهون ساده لوحانه قبول میکنه امگای یه پک آلفای پنج نفره باشه... امگایی با پنج آلفا که در تلاشه آلفاهاش رو راضی نگه داره. 🅒ᴏᴜᴘʟᴇ 🐺ᴇxᴏK verse 🅖ᴇɴʀᴇ 🐺 ᴄᴏᴍᴇᴅʏ, ғʟᴜғғ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ 🅐ᴜᴛʜᴏʀ...