داشتم تعداد رکوردها، دانلود ها،کسایی که دارن بازی میکنن و...از بازی جدیدی که مهندسامون ساخته بودن نگاه میکردم ،واقعا همه چیز داشت عالی پیش میرفت،از تعداد رضایت ها تا تعداد رکورد ها.از وقتی که نسخه جدید بازی رو داده بودیم بیرون خیلی ها بازی رو خریده بودن و درآمد شرکت هر روز بیشتر و بیشتر میشد ،و این خیلی خبر خوبی بود.مراحل نسخه جدید بازی خیلی سخت شده بود و تو این چند وقته فقط و فقط یه اسمو میبینم که از صدر جدول پایین نمیاد.} Crazy bunny{
چون خیلی کنجکاو بودم که ببینم این Crazy bunnyکیه؟!
به همین دلیل به کمک آدمای پدر خدا بیامرزم یکم درموردش تحقیق کردم .
جئون جونگ کوک، که البته با اسم مستعار Crazy bunnyشناخته میشه
چیزایی مثل اسم،سن،تاریخ تولد،دانشگاهش،رشته تحصیلیش و... به دست آوردم.
از رشته تحصیلیش معلومه که خیلی تو کارش ماهره با اینکه ترم پنجومشه، شاید در آینده بتونه اینجا کار کنه ،البته باید اول درسشو تموم کنه اما با این وضعیتی که پیش میره فکر کنم زود تر از موعد مقرر درسشو تموم کنه.با صدای تقه ای که به در خورد از افکارم بیرون اومدم .
&:بیا تو.(با لحن جدی)
-:قربان ،خانم سویان اومدن.
&:بگو بیاد تو .
بله، وَ شر و بلا ناضل شد .
کسی که باعث میشه هر وقت میبینمش بخوام از دنیا لفت ببدم.
باعث کل اتفاقات بد زندگیم .
باعث فوت پدرم .
باعث خوشحالی شیطان .
بله ،شما و این خواهر نا تَن، تَنی من.

من واقعا نمی دونم چه طوری مادرم اینو تحمل میکنه.
@:اوپاااااا ،چطوری؟!(با جیغ گفت)در حالی که سویان از در میومد تو با عشوه و یه لباس آبی نفتی که جلو یقش به شدت باز بود و بهتر بو اصلا اون لباس رو نپوشه چون از زانو قشنگ ۳۰ سانت فاصله داشت واقعا هیچ ایده ای نداشتم که چرا اون مدل لباس ها رو میدوزن که تا این حد دکولته هست.با اون جیغی که کشید از فکر هایی که باعث میشد نفرتم بیشتر میشد در اومدم.&:سویان !؟
با حالتی که انگار از اومدنش تعجب کردم گفتم و یه لبخند فیک تحویلش دادم .
&:چی شد گزارت اوفتاد به این مکان نفرین شده قدم گذاشتید؟
@:یااااا اوپاااااا اینطوری نگو هر جا که تو باشی اونجا برام قابل تحمله .
&:سویان ،نونا خوشگلم ،بگو دوسونگ یا به اسمم شی اضافه کن یا اصلا فقط بگو تهیونگ ،کاره سختی نیست ،ته،یونگ ،تهیونگ.
٫انقدر با هر بار گفتن اوپا ،اوپا ،حرصم میگیره که دلم میخواد تیکه تیکش کنم .٫
@:یاااااا اوپا به نظرت من خوشگلم.
آروم جوری زمزمه کردم که فقط خودم تونستم بشنوم.&:یعنی از بین این همه چیزی که گفتم فقط همینو شنیدی؟!
هوف کلافه ای کشیدم.
&:اوففففف ... من کی اینو گفتم سویان؟!
@:یا هیونگ همین الان گفتی !
دعا، دعا کردم که غقط یه چیزی بشه کع بتونم از دستش نجات پیدا کنم،تا یه بلایی سرش نیاوردم .
&:عام ... ببخشید سویان ولی باید برم دیرم شده جلسم الان شروع میشه .
@:یااااا ولی اوپا من که همین الان اومدم .مبخوای منو ول کنی بزاری بری.
BINABASA MO ANG
®©Crazy Bunny©®
RomanceCrazy bunny بانی دیوونه Smut, romance, fluff, hybird, dadyking, school life، threesome. Vkook,namjin, yoon hope min. کیم تهیونگ ،پسر ۲۵ ساله ای که وارث،و رییس بزرگترین شرکت ساخت بازی های کنسوله،چی میشع اگه جئون جونگ کوک،دانشجو رشته کامپیوتر .پسری که...