Part 50✨~

13.7K 1.6K 2.6K
                                    

سلام سلام.
خواستم بگم که مهم نیست اگه از پارت های اول همراهم بودین، تازه شروع کردین، شایدم دارین بعد از تموم شدن این فیک این رو میخونین. حتی اگه سایلنت ریدرین و هیچوقت خبری ازتون نیست... ممنونم و ماچ به کلتون. قدرتون رو می‌دونم.

پ.ن: کاور این پارت رو دخترم candyGruffi درست کرده. ماچ بهت ⁦❤️⁩









با بیرون اومدن جونگ کوک از حموم، گوشیش رو روی تخت پرت کرد. زبونی روی لبش کشید و از جاش بلند شد. حوله ی تن پوش جونگ کوک بالاش کمی باز بود و ترقوه های خیسش رو به نمایش میذاشت. صبح زود به این اتاق اومده بود تا بتونه جونگ کوک رو قبل از رفتن به شرکت ببینه.

دستش رو روی شونه های جونگ کوک گذاشت و اون رو لبه ی تخت نشوند. حوله ی کوچیکی که توی دستش بود رو ازش گرفت و مشغول خشک کردن موهاش شد. لبخند قشنگی روی لب های کوک نشست. پاهاش رو بالا آورد و دور پای تهیونگی که روبروش کنار تخت ایستاده بود حلقه کرد. دستش رو هم دور کمر تهیونگ انداخت. 

تهیونگ بخاطر اینکه دیشب از اتاقش بیرونش کرده بود براش قیافه گرفته بود. اما بازم اینطوری کنارش ایستاده بود و موهاش رو خشک میکرد.

با لحن غرغرویی پرسید :
-امتحانت رو خوب خوندی؟

جونگ کوک خنده ی کوتاهی کرد:
-ببخشید خب.

تهیونگ دستش رو زیر چونه ی جونگ کوک گذاشت و سرش رو بلند کرد:
-بهت گفته بودم من رو از خودت دور نکن.

جونگ کوک سرش رو به شکم تهیونگ چسبوند. صدای خفه اش به گوش تهیونگ رسید:
-چطوری از این بهت نزدیک تر بشم آخه؟

تهیونگ حوله ی توی دستش رو گوشه ای پرت کرد و بعد از جدا کردن جونگ کوک از خودش، اون رو روی تخت انداخت. نیشخندی زد:
-بذار بهت نشون بدم.

بوسه ای روی قفسه ی سینه ی جونگ کوک که از بین حوله اش معلوم شده بود، گذاشت. جونگ کوک سرش رو بین دوتا دستاش نگه داشت.
-تهیونگ!

تهیونگ همونطور که لب هاش رو برای بوسیدن جونگ کوک غنچه کرده بود، بهش نگاه کرد. جونگ کوک از دیدن قیافه اش خنده ی کوتاهی کرد و بوسه ی کتاهی روی لبش گذاشت.

تهیونگ راضی از گرفتن بوسه اش، خودش رو کنار جونگ کوک روی تخت انداخت.

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

با شنیدن صدای زنگ گوشیش، سرش رو از روی کتابش بلند کرد و نگاهی به صفحه ی گوشیش انداخت. کشی به بدنش داد و گوشیش رو جواب داد:
-بله هیونگ؟

صدای هول کرده ی نامجون توی گوشی پیچید :
-جونگ کوک!

جونگ کوک با نگرانی پرسید :
-چیزی شده؟

-تهیونگ حمله داشته. لطفا زودتر بیا به آدرسی که برات میفرستم.

جونگ کوک همون طوری که از جاش بلند میشد، پرسید :
-حالش خوبه؟

Nepenthe | Vkook NamjinWhere stories live. Discover now