innocent

612 181 172
                                    

* your string of lights is still bright to me *

Innocent ~ Tylor Swift

سلااام
اینم از اولین پارت بلند داستان
لطفا کامنت زیاد بزارین :)))

______________

زین کلاه کاپشنش رو مرتب کردو آهی کشید.
تلفنش برای ششمین بار بود که می‌لرزید!

سرش رو تکون داد و دستش رو روی صورتش کشید.
مجبور بود تنها، مسیر خونه رو طی کنه در حالیکه  از تنهایی راه رفتن متنفر بود.

خورشید غروب میکرد و هوا کم کم تاریک میشد. خوب میدونست که خورشید هر لحظه پایین تر میره و بعد ناپدید میشه.

تلفنش دائم زنگ میخورد و زین حدس میزد که مثل همیشه مخاطب پشت خط .. پین باشه، تعقیب کننده‌ی روانیش!

چند روزی میشد که نخوابیده بود و اینو کبودی های زیر چشمش فریاد می‌زدند.

همیشه سر کلاس می‌خوابید و توجهی به درس نمی‌کرد، حتی زمان هایی که واقعا نیاز بود.

امسال سال آخر بود و زین خداروشکر میکرد که دیگه داره راحت میشه، اما خوشحالیش فقط چند لحظه بود و بعد عصبانیت جاشو گرفت.

وقتی نسیمی ملایم بهش خورد، لرزید و چشمانش و سر تا سر خیابون چرخوند.
همیشه نگاهی روی خودش رو حس میکرد و فکر میکرد کسی نگاهش میکنه. که  واقعا هم یک نفر  بود!

ناله ای کرد و تلفنش رو که هنوز هم در حال لرزیدن بود رو از جیبش بیرون آورد.
قفلش رو باز کرد، به پیامهایی که پین براش فرستاده بود نگاهی انداخت.

ناشناس : میخوای برسونمت پرنسس ؟؟

ناشناس : فکر نمیکنم که خوب باشه پرنسسی به زیبایی شما تک و تنها، توی تاریکی به خونه بره!

زین سرش رو بلند کرد متوجه شد که هوا تاریک شده. همین که دید چراغ های خیابون به آرومی روشن میشن، لبش گاز گرفت.

شاید قبلاً در اطراف محله و هر کجا که می‌رفت احساس امنیت میکرد ، اما حالا امنیت به نارنیا فرار کرده بود.

زین پیام هارو به بار دیگه خوند، سرش رو تکون داد و تلفنش رو قفل کرد. اصلا دلش نمی‌خواست پیامهایی که این تعقیب کننده‌ی فاکی براش فرستاده بود  رو بخونه.

کیفش رو روی شونه اش انداخت و سریع راه افتاد. ای کاش همین الان خونه بود. تلفنش دوباره لرزید.

ناشناس : چرا عجله داری بیبی بوی؟؟

ناشناس : از تاریکی می‌ترسی ؟؟

ناشناس : نگران نباش پرنسس هواتو دارم

نگاهی به ساعت انداخت و متوجه نشد که کجا میره.
چشماش رو گرد کرد و خواست به خیابون دیگه ای بپیچه که به بدن ماهیچه‌ای برخورد کرد.

UNKNOWN (Z.M) Persian Translate (Completed)Where stories live. Discover now