Back when I wasn't in love with you

693 128 73
                                    

Last part

_____________

" اگه بخوای همش با اون بلوند وقت بگذرونی، نمیتونم بهت اعتماد کنم زین "

لیام دندون هاشو رو هم فشار داد و گفت.

زین نفس عمیقی کشید و توجهش به لیام جلب شد. با چشمای گردش بهش نگاه کرد و گفت:

" الان جدی هستی؟ نایل بهترین دوست منه، ما هفت ساله که باهم دوستیم، و تو میگی به من اعتماد نداری چون بیشتر وقتمو با نایل میگذرونم، واقعا جدی هستی لیام؟! "

لیام ابروی چپش رو بالا برد و دست به سینه گفت:

" من دوست پسر لعنتیتم زین، من باید اولویت تو باشم نه اون! "

زین پوفی کشید و دستی به صورتش کشید و سرشو تکون داد.

" تو خیلی مالکانه فکر و صحبت می‌کنی، لیام. "

" معلومه که وقتی حرف از دوست پسرم باشه مالکانه صحبت میکنم با خودت چی فکر کردی! "

زین چشماشو چرخوند و دوباره حواسشو به گوشیش داد، لیام با عصبانیت گوشی زین رو ازش گرفت و اون رو به سمت دیوار پرت کرد.

زین با دیدن حرکت لیام و گوشی شکسته اش کنار دیوار، شوکه از جاش بلند شد و به طرف لیام رفت.

" تو مادر فاکر! "

زین سمتش هجوم برد و خواست مشتی به سینه اش بزنه که لیام قبل از اون دستش رو گرفت...

هر دو مچ‌ زین رو گرفت و به پشتش برد، زین رو روی تخت انداخت و محکم نگهش داشت.

خم شد و کنار گوش زین با صدایی عمیق، خشن و با مالکیت زمزمه کرد:

" ببین منو، تو مال منی زین! نه هیچ کس دیگه ای فهمیدی؟ "

لاله ی گوش زین رو بوسید پایین تر رفت و گردن زین رو گاز گرفت.

زین نباید لذت میبرد از این کار، نه الان!
اما مثل اینکه بدنش با اون موافق نبود..

سعی کرد از چنگ لیام فرار کنه اما فایده ای نداشت.

لیام پوست گردنشو مکید و با دستش نیپل زین رو کشید .

" بس کن "

دکمه های پیراهن زین رو بار کرد و سینه شو مکید.

" میدونم که داری لذت میبری زین، نیازی به مخفی کردن نیست. "

پایین تر رفت و جای جای بدن زین رو بوسه زد.

" ولم کن لیام چیکار میکنی "

زیپ شلوارشو با دندون پایین کشید.

" می‌خوام بهت یادآوری کنم که صاحبت کیه! "

شلوارش رو پایین کشید و گوشت رون زین رو بین دندوناش کشید.

" آها بعد چطوری میخوای نشونم بدی؟ "

UNKNOWN (Z.M) Persian Translate (Completed)Where stories live. Discover now