_____________
لوبیای لیما : هی بیبی بوی
زین : فاک، لطفا منو اینجوری صدا نزن. میدونی چه بلایی سرم میاره؟
لوبیای لیما : نه، چه بلایی سرت میاره؟؟
زین : ادای آدمای پاک رو در نیار لطفا، خیلی باهاش فاصله داری.
لوبیای لیما : ولی من دوست دارم اینجور صدات کنم
لوبیای لیما : چیکار میکنی بیبی بوی؟ دلم واست تنگ شده.
زین : پیش خواهرام دارم فیلم میبینم تو چی؟
لوبیای لیما : راستش الان تو راه خونتونم.
زین : حداقل میتونستی زودتر بهم بگی
لوبیای لیما : الان دقیقا همین کارو کردم
زین : نه منظورم اینه که... آهه باشه حالا هر چی فقط بیا
لوبیای لیما : نرو همینطوری بهم پیام بده
زین : اما تو داری رانندگی میکنی این کار غیر قانونیه
لوبیای لیما : منم فکر میکنم بلوجاب دادن به کسی که داره رانندگی میکنه هم غیر قانونی باشه، اما تو این کارو کردی مگه نه؟؟
زین : ازت متنفرم
لوبیای لیما : منم دوستت دارم بیبی بوی
__________
با عشق از طرف سان و اسرا
💜💛❤️
YOU ARE READING
UNKNOWN (Z.M) Persian Translate (Completed)
Fanfictionزین : زندگی من عالی بود ، خیلی بهتر از عالی ! اما وقتی که تو شروع به تعقیب کردنم کردی زین : همه چی بهم ریخت زین : همه چی ... زین : اصلا ، تو کی هستی ؟ ناشناس : صدام کن پین Persian translate Cover by @callme_afsoon Translated by : Sun @sunset00q A...