Chapter 5
زین نگاهی به سرتا پای سلنا انداخت کیف بزرگی بین دستاش بود
با چشماش خیره به خون روی دستاش بودو دستاش لرزش محسوسی داشتخواست چیزی بگه که سلنا دستشو روی دستای زین گذاشتو زمزمه کرد
س_نگران نباش چیزیش نمیشهاینو گفتو به سرعت از کنار زین رد شدو سمت اتاق رفت
زین دنبالش رفت
سلنا کیفو روی میز کنار تخت گذاشتو همونطور که زیر لب غر میزدو لیامو فحش میداد بازش کرد
کیف پر بود از وسایل پزشکی. .وسایل مورد نیازشو از توی کیف برداشتو به زین که توی چارچوب در وایساده نمیدونه باید چیکار کنه نگاه کرد
س_هی ام..میشه لطفا چندتا دستمال یا پارچه تمیز بهم بدی؟
زین خودش هم نمیدونست کجان پس لبشو گزید خواست چیزی بگه
که لیام زمزمه کرد:+کمد کشوی اخر
زین پارچه هارو برداشتو روی تخت گذاشت
سلنا که به لیام سرم وصل کرده بود
امپولی به لیام تزریق کردو بعد از شمردن چند عدد چشمای لیام بسته شدزین که تموم مدت به این صحنه خیره بود
به سلنا نگاه کردو انگار که چیزی یادش افتاده باشه گفت:
_راستی من زینمسلنا که مشغول تمیز کردن زخم لیام بود لبخپدی زدو گفت:
س_خوشحالم که میبینمت‚ هرچند به عنوان اولین دیدار یکم وضعیت نامناسبیهزین لبخندی زدو تائيد کرد
دیگه حرفی بینشون رد بدل نشد و سلنا در سکوت به کارش رسیدوقتی کارش تموم شد پتو رو روی لیام کشیدو
بعد از چک کردن دوباره وضعیتش از اتاق بیرون رفت
زین روی کاناپه نشسته بودو میون فکرها صداهای توی سرش غرق شده بودسلنا کنارش نشست ولی بازم متوجه نشد دستشو روی شونش گذاشتو تکونش داد که زین با گیجی سمت سلنا برگشتو زمزمه کرد:
_چیشد؟ تموم شد؟
س_تو باید بگی چیشده شماها همدیگرو از کجا میشناسید؟
لیام که تیر خورده
توام انقدر درگیرو بهم ریخته ای و انقدر توی هپروت بودی که هنوز دستاتم نشستی.!
اینو گفتو به دستای خونیش اشاره کردزین چشماشو روی هم فشار دادو
از جاش بلند شد سمت سرویس رفت دستاشو شست سرشو بالا اورد توی اینه به خودش خیره شدهمه اینا تقصیره اون بود؟اره
ولی اون هیچ کاری نکرده بود. .
فکرا دوباره داشتن به ذهنش هجوم میاوردن که از سرویس خارج شدبه سلنا که روی کاناپه خوابیده بود نگاه کرد،پتویی از کمد اتاق برداشتو روی سلنا کشید
نگاهش به چند لکه خون روی زمین افتاد با دستمالی پاکشون کردو بعد
سمت اتاق رفت ناخوداگاه پایین تخت نشست به لیام نگاه کرد
YOU ARE READING
Rejection of blood
Fanfictionدوئلی که با مرگ شروع میشه اما به زندگی ختم میشه. . کی برندهی این جنگه؟