چندین ساعت گذشته
کسی از بیرون خبر نداشت
صبحه یا شب؟-شما اینجا چیکار میکنید
پسرا با شنیدن صدای مدیرشون سریع بلند شدناقای مون به همراه سه معلم گروه ها اومده بودن
اقای نیم با دیدن جونگکوک که روی زمینه چشماش گرد شد:
-جونگ.... جونگکوکبا این حرف دوباره جیمین زد زیر گریه:
-هم لوسیفر و هم باسیلیسک رو کشتیم (اره صدرصد)
با حرف جیمین اقای مون تعجب کرد:
-ش.... شما چطوری؟-اون مردههههههه
جیمین جیغ زدو گریش بیشتر شد
اقای مون دویید سمت جونگکوک و دوتا انگشتشو روی رگ گردنش گذاشت:
-نه-چی؟
نامجون با تردید پرسید و اقای مون ادامه داد:
-نمرده فقط خشکش زده و مشخصه انقدر خنگ نبوده که تو چشم اون هیولا نگاه کنه
(خوب اسکلتون کردم نه؟ 😂فحش ازاد جر)-عینکش
تهیونگ شمرده شمرده گفت و ادامه داد:
-اون لوسیفر عوضیییی.....-تهیونگ اون مرد دیگه ولش کن
جین بهش یاداوری کرد که خودش لوسیفر رو کشتهاقای مون با یه بکشن هرچهارتا پسر رو از توی تالار محو کرد و در کسری از ثانیه توی درمانگاه بودن
اقای مون جونگکوک رو روی تخت خوابوند:
-خانم یانگ لطفا بیاید
با دادی که زد پسرا ترسیدن و چند دقیقه بعد خانم یانگ بدو بدو وارد شد:
-چی شده؟-خشکش زده میدونید که باید چیکار کنید؟
خانم یانگ در جواب سر تکون دادو یونگی ادامه داد:
-تهیونگم دستش اسیب دیدهاقای مون سر تکون داد:
-خانم، اول تهیونگ رو درمان کنید چون من با این شش پسر کار دارمخانم یانگ سری تکون دادو سمت تهیونگ رفت و دستشو بررسی کرد
نیاز به گچ داشت و خانم یانگ هم خیلی سریع دست تهیونگ رو گچ گرفت:
-خب تموم شد اسیب دیدگی زیاد نیس و فقط بستم که یکی دو روز تکون نخوره، دو روز سه روز دیگه بیا بازش کنم
تهیونگ در جواب خانم یانگ سری تکون داداقای مون با یه بشکن اونا رو برد توی اتاقش
پشت میزش نشست و به شش پسر نگاه کرد:
-کارتون خیلی خطرناک بود بهتون هشدار دادمپسرا چیزی نگفتن چون میدونستن قانون شکنی کردن ولی برای کی مهم بود؟ دوستشون اونطوری شده مگه میشه دنبالش نمیرفتن؟!
اقای مون ادامه داد:
-نمیدونم توی اون تالار چه اتفاقی افتاد و باید خداروشکر کنید که زنده موندید و در اخر!
یکم مکث کرد که باعث شد پسرا سرشونو بالا بیارن:
-هم باسیلیسک و هم لوسیفر مرده البته از باسیلیسک مطمئنم! میخوام بدونم کدومتون جادوی مخفیو استفاده کردید؟! شما اون جادو رو یاد نگرفتید و فکر نکنم توی کتابی باشه
YOU ARE READING
𝑾𝒉𝒐 𝒘𝒂𝒔 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒌𝒊𝒏𝒈 2
Fanfictionکی فکرشو میکرد فصل دوم! کاپل: تهکوک کاپل فرعی: نامجین،یونمین، چانبک،سکای،شیوچن ژانر: مدرسه ای، رمنس، فانتزی، فیکشن، هری پاتری نویسنده: تئودور فصل دوم پایان یافته✅ زندگی پر خطری بود و هست! کسی اسیب میبینه؟ کسی میمیره؟ این زندگی از همون اول هم مشکوک...