Part 11

132 23 52
                                    

سلام؛ امیدوارم حالتون خوب باشه. یه مدت هستش که اصلا شرایط روحی خوبی ندارم. متاسفم که پارت خیلی دیر شد. در عوض این پارت طولانیه.

*****

_ واااااای... این خیلی خوبه هانا... تصمیم خودت چیه؟

هانا به سوهو نزدیک تر شد و دستشو گرفت:

+ نمیدونم هیونگ... به نظر تو باید چیکار کنم؟

هانا با لبای آویزون و لحن بچگونه ای گفت و چشماشو به سوهو دوخت...

_ یعنی اومدی از من مشورت بگیری؟

سوهو با چشمای برق زده پرسید اما هانا ازش جدا شد و لباشو گرد کرد:

+ خب اولین نفری که دیدمت تو بودی و منم وقت زیادی نداشتم...

با بدجنسی تمام به شوخی گفت و سوهو با شنیدنش از جاش بلند شد:

_ یااااا... پس برو از دومین نفری که دیدی مشورت بگیر!

هانا خندید و دنبالش راه افتاد:

+ هیونگ شوخی کردم... بگو چیکار کنم؟ هر چی تو بگی، هوم؟

درحالیکه از بازوی سوهو آویزون بود پشت سر هم حرف میزد و سوهو کم کم داشت پیشش کم میاورد که:

_ اینجا چه خبره؟

کای به محض ورودش گفت و پشت سرش بقیه هم وارد اتاق تمرین شدن...

یکی یکی حاضر شدن برای تمرین اما فقط هانا بود که وصل به دستای سوهو خشکش زده بود...

+ هیونگ... بین خودمون...

_ هی بچه ها قراره هانا هم باهامون تمرین کنه... رئیس ازش خواسته تست بده...

چشمای هانا گرد شد و با سرعت از سوهو جدا شد و ضربه ای به بازوش زد:

+ یاااااا هیووووونگ... من هنوز تصمیم نگرفتم چرا به همه گفتی؟

چان: حالا دیگه ما شدیم همه؟

+ منظورم این نبود...

هانا با لبای آویزون گفت و رو زمین نشست...

سوهو: مگه نیومدی از من نظر بخوای؟ من نظرمو بلند گفتم... الانم پاشو وقت تمرینه من لیدر سخت گیریم...

کیونگ: البته به نفعته تو تمرین به حرف کای بیشتر گوش کنی...

بکهیون تموم مدت داشت به هانا نگاه میکرد و لحظه ای نگاهشو ازش برنمیگردوند...

مثل پسرایی که برای اولین بار از یکی خوششون میاد و طرف رو دید میزنن...

کای به سمت هانا راه افتاد و کنارش ایستاد... دستشو گذاشت زیر چونش و با یه دست دیگه هانا رو چرخوند...

کای: اوهوم به حرکات من و سهون بیشتر نگاه کن... اووووم...

از اونجایی که با دستاش بازو های هانا رو فشار میداد و همه اندامشو چک میکرد:

She got me going crazy Vol. 2Where stories live. Discover now