چشمهاش، آخ چشمهاش!

103 16 3
                                    

Mew :

چشمهات میتونن دیوونه وار منو به جنون بکشونن.

میتونن اسیرم کنن، به بندم بکشن، منو با خودشون درحالیکه تو قل و زنجیر مژه هات اسیرم کشون کشون ببرنم.

لامصب!

آخه تو چی تو اون چشمهای به رنگ عسلت داری که مجابم می‌کنه دیوونه شم؟

از گوشه مژه سمت چپ چشمت انگار عسل چکه می‌کنه...

میخندی؟

نخند عزیزم!

آخه تو که از چشم‌های من اون چشمهای قشنگ رو ندیدی که...

اگه ببینی بهم حق میدی...

چشمهات میتونن یه شهر رو دیوونه کنن، اون وقت تو‌ از من ساده انتظار آروم بودن داری؟

چشمهات یه خنجر تیزه که هدفش فقط و فقط سوراخ کردن سمت چپ سینمه اما نمی دونم چرا دلت نمیاد...

وقتی پلک های ظریفت رو باز و بسته میکنی در جا حکم قتل دلم رو میدی...

میشه یکم آروم تر با من سر ناسازگاری داشته باشی عشق من؟

آخه اون چشم ها، اون چشم ها همین جوری شم منو نابود می‌کنه دیگه با عشوه نگاه کردنت چیه عزیز من...

خلاصه

امان از اون چشمها

اخ اون چشمها....!

سافتها، وانشات ها و هورنی جاتOù les histoires vivent. Découvrez maintenant