Day1 - 5Nov 4:02 Pm
yongsun pov:
-نمیخورم انقدر نده بهم!!
غرید.بیول اخمالو پاکت اب میوه رو به زور تو دست یونگسان جا داد
+باید بخوری این همه پول دادم از اینا برات خریدم
چشم هاشو تو کاسه چرخوند و هوفی کشید.به هئین نگاه کرد که چند لحظه پیش برای تماس با وکیل خانوادگیشون رفته بود،و حالا اخمالو به طرفشون میومد
میشد از چهرش فهمید اونجوری که میخواسته پیش نرفته.بیول به درخت کناره خیابون تکیه زد
+چی شد؟؟؟
هئین دست هاشو به سینه زد و جواب داد:میگه تونسته یه کپی از پرونده ادی گیر بیاره،اما اونو بهم نمیده
-عکسشم بده کافیه
+به خودم نمیده.میگه بخاطر یسری حقوق قضایی مسخره اگه بخوام پرونده رو ببینم باید با بابام برم دفترش
سه نفر با خستگی بهم نگاه کردن.هاسا عینکشو نوک بینیش سر داد و گفت:خب نمیشه یجوری به بابات بگیم؟
بیول پرخاش کرد:مطمئنم دلتون نمیخواد با باباش لج کنین
سرشو بین دست هاش گرفت و تلاش کرد با فشار دادن کف دست هاش به سرش مغزشو راه بندازه و اون سر درد مزخرفی که گرفته بود کاهش بده
هئین مضطرب به بقیه نگاه کرد و دستی بین موهای کوتاهش کشید
+تنها راهی که برامون میمونه...اینه که خودمون بریم دفترش و پرونده رو برداریم..یعنی-
هاسا وسط حرفش پرید:من دزدی نمیکنم
با تعجب به بیول نگاه کرد،بیول در جواب نگاه یونگسان خنده ای کرد و به ارومی نوک بینیشو خاروند
+به نظر باحال میاد
چشم های یونگسان گشاد شد.اره...بعد از اعتماد به بیول و بیرون رفتن با اون رئیس شورا و حرف زدن با اون دختره خر پول و صد البته خود شیفته هئین ،، حالا باید دزدی هم میکرد!!!
داد کشید:بیخیال!!میخواید از یه وکیل دزدی کنید؟!!!اگه مارو ببینن باسنمون پارست!!
بیول ریز خندید:چیزی نمیشه.مگه اینکه خانم جانگ بخواد اینکارو کنه و بعد مارو لو بده،نه؟
هئین که تا اونموقع صفحه موبایلشو زیر نظر داشت سر بلند کرد و اخمالو به بیول نگاه کرد
+چرا باید اینکارو بکنم؟؟
+دلیلشو نمیدونی؟
+من مسئله های شخصی رو اینجا باز نمیکنم بیول!!مهم تر از اینکه چقدر ازت متنفرم اون یاروی ناشناسه لعنتیه که معلوم نیست میخواد چیو راجبمون پست کنه!!!!
هئین عصبی داد زد.هاسا دستی به موهاش کشید و نالید:چاره‌ای نداریم
یونگسان با عصبانیت نگاهش کرد
YOU ARE READING
𝖳𝗁𝖾 𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 𝗈𝖿 𝖺𝖽𝖽𝗒'𝗌 𝖽𝖾𝖺𝗍𝗁
Fanfiction" ادی خودکشی کرده بود... حداقل این چیزی بود که بقیه میدونستن !! اما یک نفر سعی داشت خرابکاری کنه..اون شروع کرد به پر کردن سایت مدرسه از نوشته‌هایی که یونگسان ، بیول ، هئین و هاسارو مظنون به قتل ادی میکرد! و حالا وقت کشف کردنِ حقیقتِ مرگِ ادی‌ـه !! "...
