Day 5 - 3:12 Pm
Wheein pov:نگاهشو به پسره عکاس داد که مشغول تمییز کردن شیشه های دوربینش بود.هاسا اصرار کرد:حالا نمیشه یه نگاه دیگه بکنی؟
پسر سرشو به نشونه منفی تکون داد و سه پایه دوربین و تنظیم کرد.
+ما فیلمارو ادیت و منتشر کردیم!معمولا بعد از ادیت فیلمهای خام قبلی رو پاک میکنیم
دستهاشو به سینه زد و بعد از زدن پوزخندی گفت:میتونی از بایگانی پیدا کنی
+ما اونجاهم ذخیره نمیکنیم
نگاه متعجب هئین و هاسا بهم گره خورد.خب اخه دروغ از این ضایع تر؟!! تک خندهای کرد.هاسا اخمالو اعتراض کرد:مگه میشه؟
پسر نیمنگاهی بهشون انداخت و بعد دوباره مشغول کارش شد.سر تکون داد و دستمال ابی رنگ تو دستشو با حوصله تا کرد.
+من فقط مامورم وظیفمو انجام بدم
-ما به اون فیلمـا نیاز داریم.فکر میکنم میتونی حداقل یه نگاه دیگه بندازی!
محکم گفت.پسر خیره نگاهش کرد و بعد سرشو به طرفین تکون داد.هوفی کشید و دسته موی بلوندشو،که تو صورتش ریخته بود پشت گوشش فرستاد.
هاسا اصرار کرد:لطفا!!
+من نمیتونم!اگه بتونمم بهتون که گفتم ما اون فیلمارو نداریم!
بی توجه به جر و بحث هاسا و اون پسر،زیپ کیفشو باز کرد،کیف پول پولکی و طلایی رنگشو بیرون اوارد و نگاهی به داخلش انداخت.تمام اسکناسهای توی کیفشو دراوارد و روی میزه چوبی رو به روش گذاشت.پسر با تعجب نگاهش کرد.
پوزخندی زد و شونههاشو بالا انداخت.در حالی که کیف پولشو تو کیفش جا ساز میکرد پرسید:شاید بتونی یبار دیگه سیستمهاتونو چک کنی.یا شایدم از رئیست راجبش بپرسی
هاسا به طرفش خم شد و با حرص غر زد:رشوه دادن غیره قانونیه!
-دهنتو ببند
لب زد و نگاهشو به پسر دوخت.پسر مصمم نگاهش کرد و در اخر لبخند زد و گفت:راست میگی.بزار یبار دیگه چک کنم
لبخنده پیروزمندانهای زد و نگاه پر غرورشو به هاسا داد.
3:46 Pm
فلش و تو دستش جا به جا کرد و اونو توی کیفش انداخت.هاسا که کنارش راه میرفت و بندهای کیفشو بین انگشت گرفته بود گفت:میتونیم فیلمهارو بین چهار نفرمون تقسیم کنیم.اینجوری راحت تره
زیره لب "نچ"ـی گفت و به کافهی کنارشون نگاه کرد.سرشو به طرف هاسا چرخوند و با لبخند پرسید:بریم یه چیزی بخوریم و حرف بزنیم؟!
هاسا نگاه مرددشو بین هئین و نمای لوکس کافهی کنارشون چرخوند.دست اخر لبخندی زد و گفت:بریم!
YOU ARE READING
𝖳𝗁𝖾 𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 𝗈𝖿 𝖺𝖽𝖽𝗒'𝗌 𝖽𝖾𝖺𝗍𝗁
Fanfiction" ادی خودکشی کرده بود... حداقل این چیزی بود که بقیه میدونستن !! اما یک نفر سعی داشت خرابکاری کنه..اون شروع کرد به پر کردن سایت مدرسه از نوشتههایی که یونگسان ، بیول ، هئین و هاسارو مظنون به قتل ادی میکرد! و حالا وقت کشف کردنِ حقیقتِ مرگِ ادیـه !! "...