Part ⌗18

54 8 2
                                    

Day 5 - 3:12 Pm
Wheein pov:

نگاهشو به پسره عکاس داد که مشغول تمییز کردن شیشه های دوربینش بود.هاسا اصرار کرد:حالا نمیشه یه نگاه دیگه بکنی؟

پسر سرشو به نشونه منفی تکون داد و سه پایه دوربین و تنظیم کرد.

+ما فیلمارو ادیت و منتشر کردیم!معمولا بعد از ادیت فیلم‌های خام قبلی رو پاک میکنیم

دست‌هاشو به سینه زد و بعد از زدن پوزخندی گفت:میتونی از بایگانی پیدا کنی

+ما اونجاهم ذخیره نمیکنیم

نگاه متعجب هئین و هاسا بهم گره خورد.خب اخه دروغ از این ضایع تر؟!! تک خنده‌ای کرد.هاسا اخمالو اعتراض کرد:مگه میشه؟

پسر نیم‌نگاهی بهشون انداخت و بعد دوباره مشغول کارش شد.سر تکون داد و دستمال ابی رنگ تو دستشو با حوصله تا کرد.

+من فقط مامورم وظیفمو انجام بدم

-ما به اون فیلم‌ـا نیاز داریم.فکر میکنم میتونی حداقل یه نگاه دیگه بندازی!

محکم گفت.پسر خیره نگاهش کرد و بعد سرشو به طرفین تکون داد.هوفی کشید و دسته موی بلوندشو،که تو صورتش ریخته بود پشت گوشش فرستاد.

هاسا اصرار کرد:لطفا!!

+من نمیتونم!اگه بتونمم بهتون که گفتم ما اون فیلمارو نداریم!

بی توجه به جر و بحث هاسا و اون پسر،زیپ کیفشو باز کرد،کیف پول پولکی و طلایی رنگشو بیرون اوارد و نگاهی به داخلش انداخت.تمام اسکناس‌های توی کیفشو دراوارد و روی میزه چوبی رو به روش گذاشت.پسر با تعجب نگاهش کرد.

پوزخندی زد و شونه‌هاشو بالا انداخت.در حالی که کیف پولشو تو کیفش جا ساز میکرد پرسید:شاید بتونی یبار دیگه سیستم‌هاتونو چک کنی.یا شایدم از رئیست راجبش بپرسی

هاسا به طرفش خم شد و با حرص غر زد:رشوه دادن غیره قانونیه!

-دهنتو ببند

لب زد و نگاهشو به پسر دوخت.پسر مصمم نگاهش کرد و در اخر لبخند زد و گفت:راست میگی.بزار یبار دیگه چک کنم

لبخنده پیروزمندانه‌ای زد و نگاه پر غرورشو به هاسا داد.



3:46 Pm




فلش و تو دستش جا به جا کرد و اونو توی کیفش انداخت.هاسا که کنارش راه میرفت و بندهای کیفشو بین انگشت گرفته بود گفت:میتونیم فیلم‌هارو بین چهار نفرمون تقسیم کنیم.اینجوری راحت تره

زیره لب "نچ"ـی گفت و به کافه‌ی کنارشون نگاه کرد.سرشو به طرف هاسا چرخوند و با لبخند پرسید:بریم یه چیزی بخوریم و حرف بزنیم؟!

هاسا نگاه مرددشو بین هئین و نمای لوکس کافه‌ی کنارشون چرخوند.دست اخر لبخندی زد و گفت:بریم!

𝖳𝗁𝖾 𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 𝗈𝖿 𝖺𝖽𝖽𝗒'𝗌 𝖽𝖾𝖺𝗍𝗁Where stories live. Discover now