Part ⌗11

94 11 9
                                    

Day 2  12:30 Am
Moonbyul pov:

وقتی مطمئن شد مچ پای یونگسانو تماما با اون چسب درد پوشونده کفش یونگسانو جلوش گذاشت و لبخندی بهش زد

-بیا بپوشش

+ممنون

اروم گفت و کفششو پوشید.نگاهی به چسب زخم روی زانوی یونگسان انداخت و بلند شد.دستی به شلوارش کشید و کناره یونگسان نشست.

+چیکارت داشتن تورو بیول؟

نگاهی به هئین انداخت و جواب داد:طبق معمول.کمیته انظباتی!

هئین خندید.جاشو روی اون نیمکت راحت تر کرد و دست هاشو بهم گره زد.لب هاشو لیسید و زمزمه کرد:با جیک دعوا کردم

+با جیک؟!دوست بودید که

شونه ای بالا انداخت:بودیم!اون شروع کرد...نمیفهمم منظورش از اون خیانت چی بود!چیکارش کردم مگه؟!

هئین دستی به موهای کوتاهش کشید و عینک افتابی گرون قیمتشو روی موهاش محکم کرد.

+بهش فکر نکن.به هرحال اون یه عوضیه بد اخلاقه

نیشخندی زد:ببین کی داره این حرفو میزنه!یادمه دفعه پیش میخواستی منو بخوری چون جلوی جیک ضایع‌ـت کردم

+عااه خفه شوووو!!!

خندید و به یونگسان نگاه کرد.سرشو پایین انداخته بود و پوست لبشو با دندون هاش می‌کند.به لب های یونگسان خیره شد و چشم هاشو ریز کرد.

تو جا پرید و گفت:درسته!میتونه بخاطر اون باشه یونگ؟

به بیول نگاه کرد و اروم پرسید:چی؟

-شاید جیک وقتی همو بوسیدیم مارو دیده!

چشم های هئین گشاد شد،داد زد:شما همو بوسیدین؟!!!

یونگسان نگاه متعجبشو از بیول گرفت و به رو به روش داد.سر تکون داد و گفت:ممکنه

با هول ایستاد،این اولین معمایی بود که مغزش رسید تا حلش کنه!

-اره همینه..اون مارو دید و از من عصبی بود چون فکر میکرد من دوست دخترشو طرف خودم کشیدم!یا حداقل همچین چیزی

هئین دوباره پرسید:چرا شما همو بوسیدید؟!!!

یونگسان اعتراض کرد:من دوست دختر جیک نبودم!تو خودت گفتی چشم‌ کسی به ما نیست!!

-ولی همینه اینطور نیست؟احتمالا فکر میکنه تو بخاطر من باهاش سرد شدی!

یونگسان بدون حرف سر تکون داد.هئین عصبی غر زد:هی جواب منو بدید دیگه!!!

-اه هئین خفه شو

هئین لب باز کرد تا جواب تند تری به بیول بده،اما صدای هاسا مانعشون شد.هر سه برگشتن و به هاسا نگاه کردن که چند دقیقه پیش برای جمع کردن غیبتشون پیش مدیر رفته بود

𝖳𝗁𝖾 𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 𝗈𝖿 𝖺𝖽𝖽𝗒'𝗌 𝖽𝖾𝖺𝗍𝗁Where stories live. Discover now