Day 2 12:30 Am
Moonbyul pov:وقتی مطمئن شد مچ پای یونگسانو تماما با اون چسب درد پوشونده کفش یونگسانو جلوش گذاشت و لبخندی بهش زد
-بیا بپوشش
+ممنون
اروم گفت و کفششو پوشید.نگاهی به چسب زخم روی زانوی یونگسان انداخت و بلند شد.دستی به شلوارش کشید و کناره یونگسان نشست.
+چیکارت داشتن تورو بیول؟
نگاهی به هئین انداخت و جواب داد:طبق معمول.کمیته انظباتی!
هئین خندید.جاشو روی اون نیمکت راحت تر کرد و دست هاشو بهم گره زد.لب هاشو لیسید و زمزمه کرد:با جیک دعوا کردم
+با جیک؟!دوست بودید که
شونه ای بالا انداخت:بودیم!اون شروع کرد...نمیفهمم منظورش از اون خیانت چی بود!چیکارش کردم مگه؟!
هئین دستی به موهای کوتاهش کشید و عینک افتابی گرون قیمتشو روی موهاش محکم کرد.
+بهش فکر نکن.به هرحال اون یه عوضیه بد اخلاقه
نیشخندی زد:ببین کی داره این حرفو میزنه!یادمه دفعه پیش میخواستی منو بخوری چون جلوی جیک ضایعـت کردم
+عااه خفه شوووو!!!
خندید و به یونگسان نگاه کرد.سرشو پایین انداخته بود و پوست لبشو با دندون هاش میکند.به لب های یونگسان خیره شد و چشم هاشو ریز کرد.
تو جا پرید و گفت:درسته!میتونه بخاطر اون باشه یونگ؟
به بیول نگاه کرد و اروم پرسید:چی؟
-شاید جیک وقتی همو بوسیدیم مارو دیده!
چشم های هئین گشاد شد،داد زد:شما همو بوسیدین؟!!!
یونگسان نگاه متعجبشو از بیول گرفت و به رو به روش داد.سر تکون داد و گفت:ممکنه
با هول ایستاد،این اولین معمایی بود که مغزش رسید تا حلش کنه!
-اره همینه..اون مارو دید و از من عصبی بود چون فکر میکرد من دوست دخترشو طرف خودم کشیدم!یا حداقل همچین چیزی
هئین دوباره پرسید:چرا شما همو بوسیدید؟!!!
یونگسان اعتراض کرد:من دوست دختر جیک نبودم!تو خودت گفتی چشم کسی به ما نیست!!
-ولی همینه اینطور نیست؟احتمالا فکر میکنه تو بخاطر من باهاش سرد شدی!
یونگسان بدون حرف سر تکون داد.هئین عصبی غر زد:هی جواب منو بدید دیگه!!!
-اه هئین خفه شو
هئین لب باز کرد تا جواب تند تری به بیول بده،اما صدای هاسا مانعشون شد.هر سه برگشتن و به هاسا نگاه کردن که چند دقیقه پیش برای جمع کردن غیبتشون پیش مدیر رفته بود
YOU ARE READING
𝖳𝗁𝖾 𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 𝗈𝖿 𝖺𝖽𝖽𝗒'𝗌 𝖽𝖾𝖺𝗍𝗁
Fanfiction" ادی خودکشی کرده بود... حداقل این چیزی بود که بقیه میدونستن !! اما یک نفر سعی داشت خرابکاری کنه..اون شروع کرد به پر کردن سایت مدرسه از نوشتههایی که یونگسان ، بیول ، هئین و هاسارو مظنون به قتل ادی میکرد! و حالا وقت کشف کردنِ حقیقتِ مرگِ ادیـه !! "...