chapter6🌼

502 145 22
                                    



난 그냥 고통에 있어, 그 고통 끝 없이

من همینجور درد میکشم ، بدون اینکه اون درد تموم بشه

احساس میکرد تب داره، برای آب زدن به صورتش بلند شد اما یهو جلوی چشماش تاریک شدن.. هیونجین قبل از اینکه پسر زمین بخوره نگهش داشت.

درحال‌حاضر هیونجین تنها کسی بود که در کنار بومگیو بود و ازش مراقبت میکرد.

_بومی، تو خوبی؟

+من خوبم فقط یه لحظه سرم گیج رفت...

+هیون کلاس شروع شده؟

_هوم کلاس شروع شده...اما فکرش رو هم نکن بهم بگی که اینجا تنهات بزارم و برم سرکلاس

+میدونم که حتی اگر اصرار کنم هم به حرفم گوش نمیدی جین‌جینی

_خوبه که میدونی!
.
.
.

چند تقه به در زد و بعد از شنیدن اجازه وارد کلاس شدند.

معلم به دو دانش‌آموز که با علت موجه با تاخیر وارد کلاس شدند نگاه کرد

_ بچه‌ها بالاخره اومدین! . بومگیو تو بعد از تهیون اجرا میکنی و هیونجین، شما نوبتت گذشته اما بین اجراها یا زمان استراحت ارائه بده.

+بله خانم

هر دو به سمت صندلی هاشون رفتن تا تهیون رو بیشتر از این منتظر نذارن.

تهیون که وسط کلاس ایستاده بود، شروع کرد به خوندن آهنگ "let me" از زین.

صدای فوق‌العادش باعث شده بود تمام کلاس محوش بشن و تهیون... اون تمام مدت با چشم‌های درخشانش به کای نگاه میکرد.
و البته که کای هم درحالی که با لبخند به اون خیره شده بود، همراه با ریتم آهنگ سرش رو تکون میداد.

بومگیو با لبخند غمگین به دو پسر که نگاهشون به‌هم پیوند خورده بود نگاه کرد.

اون هم دلش میخواست وقتی که آهنگ رو میخونه کسی با لبخند زیباش بهش نگاه کنه.

به رابطه اون دو نفر حسادت میکرد.

آهنگ تهیون همراه با صدای تشویق کلاس به پایان رسید.

حالا نوبت اون بود. گیتارش رو برداشت و به وسط کلاس رفت.

بومگیو عصبی به نظر میرسید. نگاهی گذرا به کل کلاس انداخت و در آخر به یونجون رسید.
نگاه کردن به چشم‌های هیونگش اون رو عصبی‌تر میکرد.
نفس عمیقی کشید و نگاهش رو به کفش‌های سرمه‌ای رنگش اندخت.

با حرکت انگشت های کشیده‌اش به آرومی سیم های گیتار رو به صدا در آورد. نوت‌های آهنگ "to the bone" سکوت کلاس رو بهم زد.

تا حالا بهت گفتم
Have I ever told you

به شدت بهت علاقه دارم؟
*I want you to the bone?

"loving you"Where stories live. Discover now