•
내 약점이 숨겨 지길 바래.امیدوارم ضعف هام مخفی بمونن.
•ساعت ورزش بود اما بومگیو به قدری بیحال بود که از معلم اجازه گرفت و برای استراحت به کلاس رفت.
روی صندلیش نشسته بود و از پنجره به حیاط نگاه میکرد.
باد ملایمی که به پوستش برخورد میکرد، نشون از هوای خنک بهار بود.
نگاهش رو به سمت دختر و پسرهایی که درحال ورزش کردن بودند داد، از این زاویه همه شاد به نظر میرسیدن اما مطمئن بود که اینطور نیست.
همهی کسانی که توی این لحظه خوشحال بودن، بدون شک در عمق زندگیشون مشکلات زیادی داشتن، مشکلاتی که توی این لحظه برای مدتی فراموش شده بود.
یه واقعیت وجود داشت "هیچکس زندگیش رو به راحتی سپری نمیکنه"
درست مثل خودش که به تازگی فهمیده بود درواقع درگیر چه بیماریای شده._بیوم؟
این صدا رو میشناخت
دلش برای این صدای عمیق و گرم تنگ شده بود.صدایی که زمانی تمام حسهای خوب دنیا رو بهش تزریق میکرد
احتمالا از زمانی که متوجه اتفاقات اطرافش شده بود، همهچیز واسش ترسناک به نظر میرسید.
چون حالا با شنیدن این صدا، به غیر از احساس دلتنگی شاید کمی ترس هم بهش منتقل میشد.بومگیو به چشمهای پسری که کنار صندلی ایستاده بود، نگاه کرد.
+چیشده هیونگ؟
_فقط میخواستم ازت بپرسم.. تو خوبی؟
یونجون بعد از پرسیدن سوالی که این چندوقت ذهنش رو درگیر کرده بود، معذب دستش رو بین موهاش حرکت داد.
بومگیو برای چندمین دفعه توی این مدت، سعی کرد یه لبخند واقعی بزنه
+من خوبم هیونگ
اون دروغ میگفت
اما یونجون دروغش رو باور کرده بود._اخیرا مدام سرفه میکردی برای همین فکر کردم شاید تب داری یا سرما خوردی.. نگرانت بودم.
+من واقعا خوبم و متاسفم که نگرانت کردم
_بیوم اگر اتفاقی افتاد میتونی به من یا سوبین بگی باشه؟
یادت باشه ما همیشه برای کمک کردن به تو هستیم.+حتما یادم میمونه هیونگ، ممنونم
در عین حال بومگیو میخواست برعکس جوابی که به یونجون داده بود عمل کنه، میدونست که دیگه قرار نیست با اونا صحبتی داشته باشه.
باید از اونها دوری میکرد.
دلش نمیخواست بیشتر از این آسیب ببینه...
و یا با انجام کار اشتباهی به رابطهای اون دو آسیب بزنه
.
.
اما شاید دلیل اینکه یونجون حرف بومگیو رو باور کرد، این بود که نمیخواست قبول کنه دوست عزیزش حالش خوب نیست و تو شرایط بدیه.________________________________
ووت و کامنت♡؟!
ŞİMDİ OKUDUĞUN
"loving you"
RomantizmCouple: yeongyu Genre: youth - school life- Fantasy • 널 위해서라면 난 아파도 강한 척 할 수가 있었어 بخاطر تو میتونم وانمود کنم قوی ام حتی وقتی صدمه دیدم. • _تو خوبی؟ +من خوبم هیونگ اون دروغ میگفت 'ترجمه شده' نویسنده: Orangebeoms